گام نخست:اصلاح شعارها
بنام خدا
برخی گمان میکنند که شعار کلا اززندگی انسان حذف گردد این امر اگرچه ممکن بنظر میرسد امابخشی ازنیاز طبیعی انسان است وبجای حذف بهتر است اصلاح گردد.در اسلام نیز شعار وجودارد مثلا شعار مسلمانان اذان است که درهمه جای جهان مردم از این طریق اسلام را میشناسند اما همین اذان امری مستحب است ونه واجب بنابراین درامر شعار باید بمصالح اندیشید.
اما دربیان شعارها باید ببینیم که در شعار چه چیز مورد توجه است .بطور کلی دوامر اساسی مبنای شعار قراردارد یکی زندگی ودیگری مرگ مانند زنده باد اسلام ایران و.....و مانند مرگ برصدام واسرائیل و....
در شعارها ازهردو نوع دوپدیده مدنظر قرار دارد یکی اندیشه درست یا نادرست ودیگری انسان وگروهی که صاحب آن اندیشه اند. مثال برای نوع اول زنده باد آزادی واسلام.. وزنده باد طرفداران آزادی ومسلمان وبرای نوع دوم مرگ براستبداد وصهیونیزم و مرگ بردیکتاتور وصهیونیستها.همه شعارها از اینگونه اند
در استفاده از شعار باید دقت کرد از الفاظی بهره بریم که به مصادیق خارج ازشعارمان زیان وارد نکنیم ودیگر شعاری باشد جهانی وماندگار مثلا وقتی ما در برابر یک دیکتاتور ایستاده وشعار مرگ بردیکتاتور میدهیم این شعار مصداق کاملی دارد وجهانی است وماندگار چرا که با رفتن آن دیکتاتور شعار برای دیکتاتور بعدی بکارمیرود نه اینکه شعار عمر موقت داشته وبعدا مارا دچار مشکل کند اینها بخشی ازفرهنگ منطق شعار نویسی وشعار گوئی است. بگذارید وارد فاز عملی شوم .دیروز ما شعار مرگ برشوروی را میدادیمکه البته شوروی از میان رفت وشعارماهم ازمیان رفتحالا اگر کشور شوروی سابق دوباره پا گیرد آیا ما دوباره مرگ برشوروی را دنبال میکنیم؟قطعا پاسخ منفی است .چرا که شوروی بعدی با ما مخاصمه ندارد پس شعارما نمیتوانست همیشگی باشد. شعار مرگ برآمریکا هم چنین است. چرا اینگونه است؟ چون شوروی وآمریکا ذات نامبارکی نیستند این دونام بردوکشور ومردم آنها وفرهنگی گسترده دلالت دارد وقطعا اسلام توهین به مردمان کشورهارا اجازه نمیدهد پس خواسته ما چه بوده است؟ ما خواهان نابودی دخالتهای سردمداران آن دوکشور بوده ایم وهستیم پس بهتر است شعارهایمان نوعی انتخاب شود که جامع ومانع باشد همیشگی وماندگار مانند مرگ بر متجاوز مرگ برسلطه گر ومرگ برامپریالیسم اینها شعارهای ماندگار است وهمیشه قابل استفاده. مثلا نوع دیگر ابراز شعار پاره کردن پرچم ویازیرپاقراردادن آن است اینهم آثار سوئی همانند شعار مرگ برآمریکارادارد چه پرچم متعلق به مردم یک کشور است ونباید مورد بی حرمتی قرار گیرد اگر روزی با ما چنین شد ونام خدا زیرپا قرار گرفت بدانیم که حسب فرمایش قران خود مقصریم.واگر روزی با آمریکا رابطه برقرار کردیم باید هزینه پاک کردن پرچمهای ثبت شده برروی آسفالتهارا بدهیم . مثال دیگر اسرائیل لقب حضرت یعقوب پیامبر است ونام سوره ای درقران خوب ما که با آن سوره ویا پیامبرخدا ویا مردم منطقه ای درآن سکونت دارند دشمن نیستیم پس بهتر است شعاری را بگوئیم که این موارد را دربرنگیرد مثلا بگوئیم مرگ برصهیونیسم مرگ براشغالگر در اینصورت اگر روزی مردم منطقه آشتی کردند شعارهای ما ماندگار است چرا که هرزمان صهیونیستها دوباره وارد میدان شوند باز شعارها زنده میشود اما اسرائیل شعار مناسب نیست وبه مواردی خدشه وارد میسازد . بحث دراین باره زیاد است واین مختصررا نگاشتم تا کسانیکه در ستاد نمازهای جمعه ویا در برخی گروها این مسوولیت را دارنددقت کافی در کاربرد شعارها بنمایند بقول معروف یک ده آباد به از صد شهر خراب ویابیعدالتی به یک نفر بدتر ازفرار صد مجرم ازدست عدالت است.
گام دوم:اصلاح شیوه شعاردهی
بنام خدا
در گام اول ازتغییر شعارها وتبدیل انها به شعار ماندگار سخن رفت اینک شیوه شعار دهی وبهره گیری از این ابزار مورد نیاز سخن گفته خواهدشد. معمولا ما درکشورمان از شعار بیشتر بیانی وهمراه با نشان دادن مشت گره کرده وفریاد استفاده میکنیم البته اینهم شیوه ای است که میتواند در مواقع بسیار بحرانی برای تحریک خودیها وتهدید غیر خودیها بکاررود اما شعار تنها در این روش خلاصه نمیشود.
شعار سکوت :یکی از روشهای مناسب وسالم شعاردهی است بجای استفاده از بیان وفریاد مردم معترض میتوانند در مکانی ایستاده وسکوت کنند شاید صدای این سکوت کمتر از فریاد ومشتهای گره کرده نباشد یکی از مزایای این روش کم هزینه بودن آنست زیرا درگیری پیش نمیاید وپلیس کمتر حضوردارد انرژیها بیهوده تلف نمیشود وتفکر جای حرکات زائد را میگیرد.
سکوت همراه با راه پیمائی : دراین روش مردم بیشتری شاهد اعتراض خواهند بود وبالاخره دردست داشتن پلاکاردهائی با مضمون اعتراضات خود . البته میتوانیم در اعتراضات خود از فریاد وتکرار شعارها توسط حاضران در اجتماع استفاده کنیم اما در این شیوه کنترل جمعیت دشوار است وممکن است ازهرگوشه ای صدائی برخیزد که مباین با اهداف راه پیمائی باشد . اداره شعار گوئی نیز توسط یک نفر انهم با بلندگو علاوه بر ایجاد مزاحمت برای عابران انرژی بیموردی از معترضان رامیگیرد ومعمولا پس از چندی ارزش شعار وتکرار آن از جذابیت آن میکاهد وبجای تفکر درکارمان بیشتر جنبه خودنمائی میدهد . عجیب است که ما شرقیها وخصوصا ایرانیها تمامی صحنه های اعتراضی خودرا صحنه جنگ ونبرد تلقی میکنیم درحالیکه دشمن دربیرون مرزهاست وصدای ما تنها بگوش هموطنان ما خود میرسد .درعزاداریها ومراسم جشنها نیز اینگونه عمل میکنیم .سروصدای برنامه ها آنقدر بلند وگوشخراش است که بجای لذت گاهی نفرت ایجاد میشود . شوخی که نیست میخواهیم از اجتماع اعتراضی خود لذت هم ببریم پس باید کمی درفرهنگ شعار گوئی نیز تغییراتی بدهیم اینک 30 سال از اینگونه روشها گذشته ودیگر موقع بازنشستگی آنهاست. بیائیم شعارها وشیوه های نوین شعار دهی استخدام کنیم وبا استفاده از روشهای معمول درکشورهای پیشرفته فرهنگ خودرا دراین زمینه رشددهیم .بیائیم این حق همگانی راکه قانون اساسی وحقوق بین الملل آنرا برسمیت شناخته وحقی فطری است با شعارها وشیوه های سالم واسلامی همراه سازیم.