به نام خدا
برای اثبات وجود خداوند در طول تاریخ بشر برهان هائی توسط فیلسوفان وحکما ارائه شده است که عناوین آنها در زیر می آید
برهان آنسلمی
خداوند بنا به تعریف، وجودی است که هیچ چیز کامل تر از او نتواند به تصور درآید.
برهان اخلاقی
باور به وجود خدا، بهترین توضیح برای مشاهدات ما دربارهٔ وجود اخلاق است
برهان امکان فقری
معلول ذاتی باشد که نیازمند علت و وابسته به شی دیگر باشد بلکه حقیقت معلول چیزی جز احتیاج و وابستگی به علت نیست
برهان امکان و وجوب
بر این اساس، هر موجودی، یا واجبالوجود بالذات است یا ممکنالوجود بالذات. در فرض نخست، مطلوب، ثابت و حاصل است؛ و در فرض دوم، ممکن برای موجود شدن، نیازمند واجب است.
برهان تجربه دینی
دارندهٔ تجربهٔ دینی گونهای آگاهی از واقعیتی عینی به دست میآورد
برهان حدوث
جهان حادث است.هر چه حادث است به پدید آورنده نیاز دارد
برهان حرکت
هر حرکتی محرّکی لازم دارد و چون امتداد سلسلهٔ حرکتها و محرکها تا بینهایت محال است، در نهایت امر باید همهٔ حرکتها منتهی به امری ثابت بشوند که آن ثابت یا محرک اول غیر متحرک را خدا مینامیم
برهان درجه
هرگاه دو چیز با هم مقایسه شود که یکی کامل و یکی کاملتر، یکی عالم ویکی عالمتر، و... باشد؛ در این موارد باید یک شیء مطلقی (خدا) وجود داشته باشد تا آن دو، نسبت به آن شی مطلق، مورد مقایسه قرار گیرند.
برهان زیبایی
دلایلی قوی برای وجود داشتن زیبایی وجود دارد، در حالی که این وجود فراتر از مظاهر مادی است
برهان صدیقین
آیا پروردگار تو که بر هر چیز گواه است خودش بس نیست؟
برهان عشق
وجود خدا و صحت مادهگرایی را متناقض نشان دهد
برهان علیت
هر معلولی علتی دارد و چون دور و تسلسل باطل است، علت العلل وجود دارد
برهان غائی
پدیدههای منظمی همواره به سوی غایتی در حرکتاند.بنابراین باید موجودی آگاه و مدبر آنها را به سوی غایتشان هدایت کند
برهان فسخ عزائم
فسخ عزائم یعنی از میان برداشتن آنچه که باید بشود و به میان آوردن آنچه که نباید بشود.
برهان فطرت
مَن عرفَ نفسه؛ عرف ربّه.خودشناسی خداشناسی است
برهان معجزات:
معجزه امر خارقالعادهای است که از راه علل ماوراء طبیعی با اراده خدا از شخص مدّعی نبوت به نشانه صدق ادّعای وی، همراه با تحدی یا مبارزه طلبی ظاهر میشود
برهان نظم:
مجموعهاست به گونهای که همکاری و هماهنگی آنها وصول به هدفی معین را در پی داشته باشد
برهان هدایت:
یک عامل بیرونی وجود دارد، که آنها را در کار خودشان هدایت و رهبری میکند.
هریک ازبراهین از زاویه خاصی خدارا اثبات می کند وهر انسانی با توجه به توانمندی وظرفیت درونی ممکن است جذب یکی ازآنها بشود ولذا هر فرد باید با مطالعه موارد آنرا که بدلش نشسته برگزیند وپرورش دهد وخود فیلسوف خود شود ونیازی به اقناع دیگران نیست .دیگران هم همین راه را طی میکنند تا دلیل مورد پذیرش درون خودرا پیدا کنند والبته راه یافتن خداوند محدود نیست وهرکس بگونه ای بدین امر میرسد چه خداوند درهمه دلها حضور دارد مگر آنکه خود آدمی دردلش را براو ببندد.
برای آگاهی بیشتر میتوانید به منابع خارج مراجعه فرمائید.