بنام خدا
جامعه متعادل هرگز به مرحله سقوط نمی رسد زمانیکه افراطیون وارد میدان می شوند مشکلات خودرا نشان میدهد واساسا در مسیر افراط هیچ مشکلی حل نمی شود.
منظور از تندروها کسانی هستند که در خواسته های خود حداکثر را می طلبند و به کمتر قانع نمی شوند ولذا کمتر هم میتوانند با رای مردم به قدرت برسند وغالبا دیکتاتوری ها توسط اینان شکل می گیرد. در جامعه ایران تندروها دودسته اند گروهی که در میان اصولگرایان هستند طالب اینند که هرچه رهبری بفرمایند همان باید بشود واساسا رای مردم فاقد ارزش است .از طرف دیگر گروهی در بخش اصلاح طلبان کلا با ولایت فقیه ویا حکومت دینی میانه ای ندارند وبیشتر طالب سکولاریسم اند .اینان نیز برای جامعه دینی کشورمان خطر آفرینند . این دوگروه اگر چه در اقلیتند چون برابزارهای اقتصادی ونظامی مسلط اند آثار گسترده ای در جامعه دارند.
اگر بخواهیم میان این دو گروه افراطی اعتدالیون را بشناسیم باید گفت که گرو های مختلفی را شامل میگردد که عبارتند از:
یک:کسانیکه معتقدند ولی فقیه بموجب قانون اساسی حق دخالت در قوارا ندارد. ایشان تنها در بخش نیروهای مسلح فرماندهی دارند ودر موارد دیگر تنها اقدام به صدور حکم شخصیت های طراز اول را دارند مانند رئیس قوه مجریه رئیس قوه قضائیه ورئیس سازمان صدا وسیما
اینان مخالف تفاسیر شورای نگهبان در گسترش صلاحیت رهبری هستند . صدا وسیما طبق قانون وزیر نظر سه قوه اداره میشود وقوه قضائیه کاملا از نهاد رهبری استقلال دارد وتعیین وزیران تنها برعهده رئیس جمهور است..اینان بجز حکم حکومتی در مورد نظرات رهبری قائل به نقدند.
دو:کسانیکه رهبری را تنها بعنوان یک نماد وسمبل می پذیرند و عدم دخالت از سوی ایشان را موجب اعتماد عمومی مردم به رهبری میدانند
سه:کسانیکه معتقدند وجود شورای نگهبان برای اسلامیت نظام کافی است ومدیریت جامعه باید براساس انتخاب مردم باشد .وفقهای شورای نگهبان نیز توسط مراجع دینی معرفی میشوند.
گر چه این سه مورد در میانه گروه های افراطی از هردو طرف قرار دارد اما دو ردیف آخربا قانون اساسی فعلی سازگار نیست وباید درآن اصلاحاتی صورت پذیرد. تنها مورد اول است که عملا بهترین شیوه مدیریت برای جامعه دینی ماست تا گرفتار سقوط وانحراف نشویم.