بنام خدا
ارتباط با خداوند نیاز به واسطه ندارد.هرکس با هرمیزان سواد وآگاهی دارای پل ارتباطی با خداست پیامبران وامامان نقش هدایت وراهنمائی را دارند ووقتی شما آگاه شدید دیگر ارتباط مستقیم برقرار میکنید. دین خدا مجموعه ای از احکام ومسائلی است که برای رسیدن بخدا لازم است ازآنها آگاه شوی ونقش پیامبران وامامان همین آگاهی دادن است .درغیبت امام صاحب ع آنانکه برمسایل دین آگاهند راهنمای مردمان ناآگاه هستند اما اگر کسی خود بتواند آشنا به فقه واحکام باشد دیگر نیازی به پیروی از مرجع دینی نیست چرا که خود مرجع از دیگری پیروی نمیکند چون آگاه است بنابراین شاید درجامعه ما بیش از 1000 نفر فقیه وآشنا به احکام باشند که نیاز به تقلید از مرجع دینی ندارند ومیتوان تصور کرد که روزی همه مردم با دین واحکام آن آشنا شوند ومرجعیت باتمام برسد. نتیجه آنکه این دانش دین است که مارا با خدا وصل میکند ودر صورت فقدان باید تبعیت نمود واین امری عقلائی است.
در خصوص مدیریت جامعه نیز همین قاعده جاری است یعنی اگر جامعه متخصص دینی ندارد باید فقیهی را بر راس نظام قرار دهد تا مقررات دینی درجامعه پیاده شود. اما اگر اراده جمعی گروهی از فقیهان را در کنار نمایندگان مجلس قرار دهند تا قوانین را ازجهت تطبیق با اسلام نظارت کنند ویا نمایندگان خود فقیه باشندددیگر نیازی به وجود فقیه درراس جامعه نیست چرا که همان مجموعه فقها بعنوان چراغ راه جامعه هستند واجرای مقررات میتواند توسط نمایندگان مردم که دارای مدیریت کافی هستند اداره شود . اینجاست که نظریه ولایت فقیه اجماعی نیست و جامعه میتواند بدون آن نیز با اجرای مقررات اسلامی اداره گردد. این همان خط ولایت بی واسطه است .