سیاسی
-
حضرت محمدص (سرگذشت پیامبراسلام)
...... -
سرگذشت فاطمه زهرا ع
...... -
جمهوری واسلامی دوهمراه یا دوضد
به نام خدا آیا جمهوریت یا دموکراسی با اسلام سازگار است یا در تناقض پاسخ اینستکه تا دموکراسی را چه تعریف بکنیم؟ اگر دموکراسی بی قید وشرط باشد خیر دویار همراهند واگر با قید وشرط قبلی باشد حتما در تنافرند مثال اگر درهمه پرسی از مردم بخواهیم هر حکومتی را میخواهید بنویسید اگر پاسخ جمهوری اسلامی بود کاملا همراهند اما اگر ازقبل بگوئیم که حق انتخاب دین را ندارید حالا بگوئید چه میخواهید؟ آشکار است که دیگر همراه نیستند منتها این دموکراسی مال همان کسانی است که ضددین اند وبا باورهای مردم بیگانه ...... -
آزادی واقعی کجاست؟
به نام خدا آدمی حداقل دو بعددارد یکی فردی ودیگری اجتماعی به عنوان فرد دردرون خود وبا خود زندگی میکند وبه عنوان فردی از جامعه در درون اجتماع می زید. بنظر شما کدامیک از این دوبعد اصالت دارد؟ کدامیک مهم است ؟ودر کدامیک آزادی کامل وجوددارد؟ برای پاسخ به این سوالات میتوان از تجربه عملی کمک گرفت. فرض کنیم در یک روز جمعه می خواهیم زندگی فردی واجتماعی خودرا مرور کنیم. به عنوان یک فرد در انتخاب موضوعات مورد نظر کاملا آزاد هستید. چه کاری انجام دهید کی بیدار شوید چه بخورید چه تفریحی بکنید وسرانجام کی بخوابید. حال اگر در این روز در کنار خانواده بودید ویا محتملا سر کار اداری آیا میتوانید هر کاری را بکنید؟ ویا اینکه باید درچارچوب فضای موجود اجتماعی انجام وظیفه کنید.بعبارت دیگر این شما نیستید که آن روزرا تصمیم بگیرید بلکه در چارچوب تصمیم دیگران وحداکثر یک تصمیم جمعی فعالیت کنید. نتیجه اینکه در امور فردی شما کاملا آزاد هستید اما درامور اجتماعی آزادی شما محدود میگردد وشما بهمه خواسته های خود نمی رسید. اینک میتوان پاسخ سوالات یادشده را دریافت آنچه اصالت دارد زندگی فردی است وزندگی اجتماعی امری اعتباری است آنچه مهم است زندگی فردی است ودر این امر آزادی کامل برای انسان وجوددارد .شما میتوانید در هرجائی ازجهان درمحدوده قوانین آنجا زندگی کنید اما همچنان آزادی خودرا در امور فردی حفظ کنید. هدف اصلی دین خدا تکامل انسان در بعد فردی است تا بطور شایسته به کمال خودبرسد ولذا دراین زمینه فرد کاملا آزاد است درانتخاب راه وساختن شخصیت خود .هدف پیامبران وامامان معصوم شخصیت سازی است نه ایجاد حکومت چه اگر انسان ها ساخته شوند خود حکومت خودرا تعیین میکنند والا تحت انقیاد مستبدان قرار میگیرند. حکومتی که از چنین مردمی بوجود آید هرگزبرزور وتزویروزر متکی نمیشود چه دارای قدرتی اصیل وبرتر است بنام دانائی وآگاهی. انسان آگاه ودانا هرگز تحت هیچ حکومت جور وستم نمیرود چرا که خود برخودش حاکم است ونیاز بحکومت ندارد وزمانی کسی را برای مدیریت برمی گزیند که هرگز بدنبال استیلا بردیگران نیست. باید از آزادی های موجوددر فضای فردی خود کاملا بهره برد وخودرا مجهز به رویاروئی با هر حاکم ستمکار نمود ...... -
چگونه حكومت ١٢٠ ساله مغول به پایان رسید؟
...... -
دانش مدیریت شاه دانش بشری؟!
بنام خدا بموجب قانون اساسی چند سمت دارای شرط فقاهت است (رهبری-رئیس قوه قضائیه-فقهای شورای نگهبان-نمایندگان خبرگان رهبری-وزیراطلاعات وباین موارد مراجع دینی را نیز باید افزود). در موارد یادشده تنها در مورد رهبری شرط مدیریت نیز وجوددارد. اما در مورد سایر سمتها مانند رئیس جمهور ووزیران تنها سمت مهم داشتن دانش مدیریت است ودرمورد نمایندگان مجلس وشوراها مساله مدیریت وفقاهت مطرح نیست.نتیجه ای که ازاین مختصر بدست میاید اینستکه برای برخی سمتها مانند رهبری هم مدیریت وهم فقاهت لازم است ودرمورد مسوولان قوه مجریه ودولت مدیریت شرط لازم است ودر مورد بقیه سمتها مهم داشتن تخصص است چه درفقه ویا سایر علوم. از این بررسی کوتاه بخوبی مشاهده میگردد که دانش مدیریت مهم ترین دانش برای گردش کار یک حکومت است واین تخصص عمومیت دارد ودر همه مسوولیتها کاربرد دارد .اما تخصص ها هریک دارای حوزه خاصی هستندو در نتیجه مدیریت شاه دانش بشری است که موفقیتهای کشورها وسازمانهای گوناگون درسایه این دانش بشری بدست میاید. مثالی بزنم اگر در وزارت کشاورزی یک وزیر مدیر قرار گیرد او قطعا در معاونت ها از تخصص های گوناگون ازجمله کشاورزی وفقه بهره میبرد .او تخصص کشاورزی ندارد اما میداند که چگونه کاررا مدیریت کند. حال اگر درقوه قضائیه یا مجریه ویا رهبری مدیریت نباشد نتیجه کاررا میتوان پیش بینی نمود. پیشنهادی برای مدیریت نظام :در کشور ما دانش مدیریت باید قوی وبالنده باشد واز استادان بنام خارجی دردانشگاه ها بهره بریم مدیرانی را برای دستگاه اجرائی پرورش دهیم تا وزارت وریاست جمهوری را بعهده بگیرند. آنگاه مسوولان بالای قوه مجریه پس ازطی دودوره آماده پذیرش سمت رهبری میشوند. اگر سمت رهبری را محدود به یک دوره 10 ساله کنیم پس از طی این دوره وکنار رفتن آماده پذیرش مرجعیت درکشور میشوند .بدینگونه ما میتوانیم رهبران ومراجع دینی با مدیریت قوی بوجود آوریم که در کنار فقاهت با دنیای سیاست ومدیریت جامعه آشنائی کافی دارند.بدون شک هر مدیر برای رفع نیازهای دستگاه خود از تخصص ها ازجمله فقاهت بهره خواهد برد ...... -
ریشه ایجاد تروریسم کجاست؟
بنام خدا در مورد داعش بارها شنیده ایم که آمریکا خود موجد آن بوده است و ممکن است این امر درست باشد چه سازمان های جاسوسی طعمه های خودرا ازمیان جوانان درمانده در کشورها برمیگزینند .اما این جوانان چرا درمانده میشوند وطعمه قرار میگیرند .با کمی بررسی میتوان دریافت که دولتها مسوول اصلی این امرند وباید آنهارا موجد حقیقی تروریسم در کشورها دانست . در امر تروریسم اسلامی همچون داعش وبقیه ریشه رادر برخوردهای رهبران کشورمان با جوانان وبرخی گروه های سیاسی باید جست . درآغاز انقلاب گروهی بنام مجاهدین خلق بودند که نه چندان باندازه امروز دارای شهرت وبدنامی بوده اند .فارغ از باورهای نادرست آنان آنچه آنان را بسوی ترور سوق داد برخورد با خواسته های آنها بود بیاد دارم که آن گروه در همه پرسی قانون اساسی رای منفی دادند که نشان داد تعداد کمی هستند اما بهنگام انتخابات ریاست جمهوری که منجر به گزینش بنی صدرشد رهبر همان گروه نیز کاندید شده بود اما برخی از چهره های تندرو با دریافت یک فتوی از امام راحل وی را از حضور در انتخابات محروم کردند . درحالیکه در انتخابات رای چندانی نمی آورد اما با حذف او زمینه را برای دشمنی ونفاق میان جوانان فراهم ساخت واین روند همچنان ادامه داشت تا برسد به ماجرای یورش منافقین به برخی از شهرها و شورش زندانیان آنها .اما دراینجا هم با برخورد شدید واعدام گروه زیادی ازآنها عملا دشمنی کینه توز در اختیار سازمان های جاسوسی قرار گرفت که تا دوسال قبل بهانه هسته ای که محصول خیانت آنان بود گریبان مارا گرفته بود و هرگز این مشکل حل نخواهد شد مگر آنکه مسیر موجودرا اصلاح کنیم . بهمین سیاق در عراق پس از سقوط صدام ودر افغانستان پس از سقوط دولت نجیب ودر سوریه ولیبی همین روش دنبال شد واینک منطقه اسیر تروریست هائی شده است که مسبب اصلی آنان در خود دولتهای منطقه وجوددارد والبته دشمن خارجی هم برای منافع خود سوار برآنان شده است.توهم ایجاد دشمن خارجی ممکن است مارا مدتی حفظ کند اما توهم دشمن داخلی بی تردید ریشه خودمانرا میزند. باید مخالف خودرا محترم بشماریم تا تبدیل به دشمن کینه توز نشود. ...... -
غیبت امام مهدی ع را جدی بگیریم؟!
بنام خدا امر غیبت در باور پیروان اهلبیت امری جدی است که محصول آن انتظار است و12 قرن است که ادامه دارد اما با تاسیس جمهوری اسلامی وتثبیت ولایت فقیه در راس نظام عملا این باور دچار تضعیف شده است . قرار نبوده است که در غیبت امام حضور اورا در کوچه وبازار نشان دهیم. غیبت دارای حکمتی بزرگ است که ازجمله آن بالا رفتن عقلانیت ورشد تعقل انسان است تا حدی که آماده پذیرش حضور آن انسان متعالی شود. اما بهرحال با نظر برخی از بزرگان مساله ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده وبه تصویب ملت رسید .اما در عمل این اصل به گسترش صلاحیتهای ولی فقیه در اصلاح قانون اساسی انجامید وبا این وسعت مسوولیت حضور نمایندگان ایشان در تمامی منصه ها عملا مساله غیبت آن امام همام را در پرده برد و حضور امام را در صحنه های جامعه بظهور کشانیدند . نتیجه این کار اولا موجب کاهش حضور مردم در امر حکومت بود که عقلانیت لازم برای آمادگی جهت حضور آن امام را کاهش داد ودوم اینکه اساسا با این شیوه توجه مردم از تقویت اندیشه خود به تقلید وپیروی از حاکم موجود معطوف گردید. اگر بجای گسترش صلاحیت در امر ولایت حضور مردم درصحنه بیشتر میشد امروز بی قانونی کمتر گریبان جامعه را میگرفت وفساد کمتر بود وقوه قضائیه کوچکتر میشد . این اشکالات از همان آغاز انقلاب ودرمسیر انتخاب اولین رئیس جمهورشروع شد که تا کنون نیز ادامه دارد واگر درهمان اول در نطفه خفه میشد دیگر شاهد انتخاباتی که عده ای با حضوروثبت نام خود مردم را به تمسخر میگیرند نمیشدیم . ...... -
حکومت وخلافت درنظر معصوم ودیگران
بنام خدا اگرچه در غدیر شایستگی امام علی ع برای اداره جامعه بمردم گوشزد شد اما آنان پس ازرحلت پیامبرراه خودرا رفتند وگزینه دیگری را برای خلافت برگزیدند .اما امام معصوم در باره خلافت فرمودند که ارزش این امر برای ایشان برابر با آب بینی یک بز است وچنین مساله ای را هر گز تعقیب نمیکردند مگر آنکه با بیعت مردم برایشان تکلیف شود.اما دربرابر نظر معصوم بودند کسانی که جذابیت حکومت وخلافت آنچنان بود که حاضر شدند امام حسین ع را بقتل برسانند ودر سوال برخی که چرا چنین انتخابی میکند گفت (الملک عقیم) آری برای معصومان خلافت آن کار بی ارزش است وجز تکلیف بدان سوی نمیروند ولی دیگران برایشان آنقدر جذاب است که حاضرند حق دیگران راپایمال نموده ویا با تملق بدان دست یابند. این است تفاوت عمده نظر معصوم درباره خلافت ودیگران .یکی ازآن گریزان است ودیگری دو دستی آنرا خواستار ومی چسبد.البته امر خلافت تنها دررهبری جامعه نیست تمامی درجات مدیرتی درجامعه مانند یک رئیس استاندار شهردار وزیر وکیل قاضی وغیره از همان قماش وهمان خصلت را دارا هستند.بنا براین همه مسوولان حکومتی میتوانند خودرا درآئینه یادشده ببینند وخودرا داوری کنند .آیا آنرا بعنوان تکلیف پذیرفته اند ویا اینکه آنرا حق خود می پندارند.امام چون قدرت ودانش لازم را دارد نیازی به حکومت ظاهری ندارد اما دیگران فاقد این ارزش ها هستند ولذا طالب آنند. آدم سنگین وزن در طوفان ها برزمین میماند اما سبک وزنان وبی دانشان با هر بادی بحرکت درمی آیند. ...... -
نتایج مشهود درترور سردارسلیمانی
به نام خدا 1-درمورد سردار: سردارسلیمانی که درجنگ تحمیلی وسپس کارزار با داعش نقش برجسته ای داشت پس از پایان کار واتمام وظیفه او به اخرین آرزوی خود که شهادت بود آن هم بدست دشمن کینه توز خود رسید وهم اینک بعنوان قهرمان ملی ومنطقه ای میرود تا در آرامگاه ابدی وساده خود درکنار دوستان شهیدش قرار گیرد . او دراین رویداد برنده اصلی است.(متن وصیتنامه سرداردرنظرات) 2- مردم منطقه: پیش از این رویداد مردم منطقه درایران عراق لبنان به شرایط حاکم در کشورشان معترض بودند واعتراض آنان موجب تحولاتی در این کشورها شد . با رویداد ترور سردار وبرگزاری تشییع پیکرها در منطقه کلیه جریانات اعتراضی مردم مسکوت ومحتملا تمام شده تلقی میگردد. (برنده دولتهای حاکم ) 3-آمریکا : رئیس جمهور ایالات متحده بدون آگاهی کنگره وبرخلاف مقررات بین المللی در یک کشور دیگر اقدام به جنایتی نمود که موجب تحقیر دولت عراق وهم پیمانان خودشد .این اقدام نه ارزش نظامی داشت ونه موجب اعتبار برای آن کشور سوال اصلی این است که آمریکا چه چیزی بدست آورد ؟ که قابل مشاهده نیست . آیا رابطه ای میان دولت آمریکا ودولتهای منطقه وجوددارد؟ آیا پشت رویداد ترور مساله ای مهمتر وجوددارد؟ 4-اصلاح طلبان: شاید بازنده اصلی دراین میان اصلاح طلبانی باشند که در مسیر حفظ برجام وایجاد رابطه با آمریکا تلاش می کنند که با اقدام آمریکا میخ محکمی برتابوت آنان زده شد. 5-دولت صهیونیستی: در ظاهر همه چیز به نفع او تمام شده است اما ..........