حقوق
-
رهبری درایران نائب امام زمان است؟
به نام خدا پاسخ صریح این است. خیر 1-چرا این سوال را نوشتم ؟ چون اخیرا در کشور برخی از روحانیون اعلام کرده بودند که رهبری جانشین خدا ونائب امام زمان است. 2- دلیل برنظر یادشده این است که : امام منصوب خداست و نائب امام نیز منصوب امام ونواب ایشان همان مراجع اند که ازجهت علم احکام دارای تخصص اند. اما رهبری منصوب مردم است یا مستقیم مانند رهبر فقید ویا غیر مستقیم وبوسیله خبرگان منتخب مردم مانند رهبری فعلی بعبارت دیگر فرد آفریده خداوند است وخداوند برای آفریده خود راهنما می گمارد اما جامعه وملت مخلوق افرادند ولذا مدیریت آنرا خود برمی گزینند. برگرفته از اصول 5 و107 قانون اساسی...... -
ولایت واقسام آن
به نام خدا ولایت واقسام آن ولایت بعنوان سرپرستی نسبت به کسی می باشد. کسی برکسی ولایت ندارد مگر دلیل قانونی باشد ولذا اصل بر عدم ولایت است مگر در صورت اثبات ولایت بر4 قسم است 1-ولایت خداوند بربندگانش چون خداوند بندگان خودرا آفریده است و محصول اوست پس قهرا برآنان ولایت دارد ومیتواند برآنان حکم کند 2-ولایت امام معصوم برپیروانش این ولایت در راستای ولایت اولی است چرا که امام معصوم منصوب از سوی خداوند است برای هدایت آنان . در غیاب امام معصوم مراجع دینی نسبت به پیروان خود این ولایت را دارند 3-ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی برکارگزاران نظام این ولایت در قانون اساسی آمده وبراساس انتخاب ملت ایران این امر به رهبری محول شده است وصرفا ناظر بر مدیران وکارگزاران نظام است نه مردم عادی 4-ولایت پدر نسبت به فرزند صغیر وغیر رشید این ولایت در فقه واحکام شرع آمده ودر قانون مدنی ایران نیز ذکر شده است . در صورت عدم وجود ولی قهری دادستان این نقش را برعهده دارد....... -
آیااحکام شریعت قابل تغییرند؟
به نام خدا احکام شریعت همان قوانین الهی است که در دین خدا موجود است وحدود 200 آیه ازآیات قرآن در باره آنهاست والبته تعداد بسیار محدودی هم توسط پیامبر وضع گردیده است. طبیعت احکام مانند طبیعت قوانین در هر کشوری است .وقتی قانونی بوسیله مردم در مجلس تصویب میگردد ممکن است بعدها تغییر کند این طبیعت قانون است که قابلیت تغییر دارد حتی قوانین اساسی که در مدت بیشتری می ماند اما بهرحال قابلیت تغییر دارند. احکام شریعت هم همین است .شما ملاحظه بفرمائید که فتاوای مراجع دینی هرچند گاه با توجه به شرایط تغییر میکنند . سوال اصلی اینستکه مگر قوانین الهی ابدی نیستند که بتوان آنهارا تغییر داد؟ پاسخ اینستکه یک تفاوت میان قوانین بشری وقوانین الهی هست وآن اینستکه قوانین بشری براساس آگاهی موجود بشر تصویب میگردد وپس از افزونی اگاهی قابل تغییرند اما احکام شریعت چون از مبدا علم ازلی است قطعا نباید تغییر کنند اما اینگونه نیست . احکام شریعت هم باید درتوان وامکان اجرا برای مردم باشد ولذا در مواقعی که ضرورت ومصلحت ایجاب کند تغییر می کنند با این تفاوت که اصل حکم خدا درکتاب موجود است و هرزمان که آدمی دریافت حکم تغییر یافته درعمل مفید نبوده به اصل برمیگردد . در قوانین بشری هیچ اصلی وجودندارد وهمیشه قوانین سیال است اما در مورد احکام شریعت همیشه قابلیت تغییر دارد ولی قابل برگشت به اصل است در نتیجه همه احکام شریعت بدون استثنا قابلیت تغییر دارد وچنانچه در تغییر موثر نبود به اصل برمیگردد . بیاد داشته باشیم که احکام فروع دین است واصول دین امری لا یتغیر است...... -
رفع مشکل تردد مصوبه مجلس میان شورا ومجمع
به نام خدا اخیرا در رابطه با مصوبه مجلس درخصوص مقررات پولشوئی بعلت ورود مجمع تشخیص دراین امر این مصوبه چند بار میان شورای نگهبان ومجمع تشخیص ومجلس رو وبدل شده است وهنوز هم سرانجام نیافته است . بهرحال این مورد فیصله می یابد اما برای آینده اگر مصوبات مجلس ابتدا به مجمع تشخیص برود تا ازنظر سیاستهای کلی آن مجمع نظر خودرا بدهد و مشکلی نداشته باشد آنگاه مصوبه به شورای نگهبان از نظر مطابقت باشرع ارجاع میگردد . با اتخاذ این شیوه دیگر رابطه شورا ومجمع کلا منتفی گردیده واین مجلس است که میان آن دو قرار میگیرد. البته در اصلاح آتی قانون اساسی و پیشنهاد حذف رهبری ومجمع وجایگزینی شورای مراجع کلا دیگر این ردو بدلها منتفی خواهد بود....... -
عقل زنان ناقص است؟
به نام خدا عقل زنان ناقص است؟ متاسفانه برخی کژ اندیشان ویا ناآگاهان براین باورند که دین خدا زنان را ناقص العقل آفریده وازمردان دردرجه پائین تری هستند ویا کینه توزانه ویا ناآگاهانه ببرخی روایات استناد میکنندمانند نویسنده این لینک https://www.balatarin.com/permlink/2018/11/28/4980022 در حالیکه اولا هیچ روایتی نمی تواند برخلاف قرآن کریم باشد ودردرجه دوم هیچ روایتی نمیتواند برخلاف عقل باشد بنابراین هر روایت وحدیثی چنانچه درهر کتابی باشد که خلاف قرآن وعقل باشد جایش سینه دیوار است.واما 1-قرآن کریم می فرمایند : ما شمارا ازیک نر وماده آفریدیم وبه گروه های گوناگون تقسیم کردیم بدانید که گرامی ترین شما نزد پروردگار پرهیزگارترین شماست ببینید آیه صریح روشن وازمحکمات است. هیچ امتیازی میان زن ومرد نیست مگر به تقوی بیشتر کدام روایت یا حدیثی میتواند خلاف این اصل مسلم الهی باشد ؟ بنابراین همه مستندات نقص عقل زنان جایش دیوار است.جالب است که بدانید مستندات مورد نظر نویسنده بجز یک موردهیچیک در کتب مورد نظر شیعه نیست. 2-در مورد حقوق وتکالیف زن ومرددرخانواده آنچه فقه اسلام نشان میدهد حقوق زنان بمراتب بیشتر ازمردان است میتوانید این لینک را ببینید.(شگفتیهای آفرینش زن ازمنظرفقه خانواده) https://www.balatarin.com/permlink/2018/10/16/4948335 3-متاسفانه برداشت نادرست ازآیه قرآن وسیله ای برای اهداف خاصی انجام میشود. در آیه مورد نظر در سورۀ نساء : «الرجال قوامون عَلی النِساء ... مسوولیت ومدیریت خانواده که امری سنگین است بردوش مردان قرار گرفته است واین امر الزامی نیست ومیتواند زن این مسوولیت را بپذیرد بنابراین نه تنها برابری میان زن ومرد دردین خدا هست بلکه زنان برتری ویژه ای دارند که ازجمله مادران که ارزش والائی برای آنان مقرر شده استو زنان بسیاری هم درتاریخ همردیف مردان بزرگ ازآنان یاد میگردد....... -
برابری زن ومرد دردیدگاه الهی
به نام خدا در علم فقه برای زن ومرد حقوق وتکالیفی آمده است اما شاه بیت همه تکالیف در یک چیز مطرح است وآن اقتدار ویژه ای است که خداوندگار در آفرینش زن بودیعت نهاده است وبا خلقت هرزنی همراه او ست اما در مورد مردان اینگونه نیست واقتدارآنان اکتسابی است وباید تلاش کنند تا بدست آورند .اما چگونه است آن راز بزرگ خلقت این موجود برترآفرینش! زن تنها تکلیفی که دربرابر همسر خوددارد پذیرش امر زناشوئی است درهرزمانیکه همسرش اظهار کند واگر گفته شده است که نباید بی اذن همسرش ازخانه بیرون رود باز به همین مساله نیاز مرد برمیگردد تا او ازوساوس شیطا نی دور ماند. زن درخانه هیچ تکلیف دیگری ندارد نه درمورد خانه داری ونه فرزندان همه این امور در تکلیف مرد است وهمه آنها سرجمع درپرداخت نفقه وهزینه زندگی است .مرد یا باید یاخود انجام دهد ویا دایه ومستخدم بیاورد والبته میتواند همان هزینه هارا به همسرش بدهد تا او انجام دهد. در نتیجه تنها تکلیف زن پذیرش امر زناشوئی وتنها تکلیف مرد پرداخت هزینه های زندگی است. اما آنچه بردوش زن است فطری وطبیعی است که خداوند با خلقت او این قدرت را دراو بودیعه گذاشته است درحالیکه اقتدار مرد هرگز همراه اونیست وباید تلاش کند تا ازنظر مالی خودرا مقتدر سازد .سلاح زن در بدن او وروح اوست وسلاح مرد درجیب او وصندوق بانکیش .سلاح زن نه ازمیان رفتنی است ونه کاهش یافتنی ونه قابل سرقت اما سلاح مرد در هر لحظه درمعرض نابودی سرقت وفناست. نیروی زن خدادادی است اما نیروی مرد نیازمند انرژی است. اینست راز خلقت زن وبزرگترین شگفتی هستی! زن با همان نیروی خدادی (احساس)جهان را تسخیر میکند ومرد با همه امکاناتش تنها میتواند همان زن را تسخیر نماید....... -
عقلانیت دربرده داری دردین خدا (2 مورد)
به نام خدا دوستانی در سایت بارها ازبنده در مورد لغو برده داری دراسلام سوال کرده اند که در نظرات امکان پاسخ جامع نبود .اینک در این باره نظرم را می نویسم. 1-آنچه بنده میخواهم اعلام کنم نظر وروش اهلبیت دراین زمینه است نه آنکه از هر اقدامی توسط هر حکومتی تحت عنوان اسلامی دفاع گردد. چون در 14 قرن دوران اسلام تنها9 سال پیامبر و5 سال علی حکومت داشتند بنابراین بجز 14 سال حکومت اهلبیت ازسایر موارد دفاع نمیشود. طبق حکم صریح واجماعی همه مراجع دینی در عالم تشیع که در رسالات عملیه آنان آمده است هرگونه جنگ ابتدائی جز با حضور معصوم حرام است . بنابراین چون اساسا در دوران کوتاه 14 ساله هرگز جنگ ابتدائی روی نداده است لذا حتی یک مورد عملا برده وکنیز دردوران پیامبر وعلی نبوده است 2-طبق تحقیقی که استاد کدیور انجام داده اند 7 نوع برده داری درتاریخ بشر بوده است که طبق نظر ایشان تنها یک مورد در دین خدا سابقه دارد وآن زمانی است که کفار به سرزمین اسلامی یورش میاورند. در اینصورت برده وکنیز مطرح است که این امر نیازی به حکم دینی ندارد امری عقلائی است .هرکس به خانه اموال ناموس وکشور انسان حمله کند خونش وجانش برهدر است ودر گذشته حمله کننده درصورت اسارت برده یا کنیز میگردید که اسلام با دو حرکت آنهارا آزاد مینمود یکی مسلمان شدن ودیگری دادن جزیه . بنابراین مساله برده داری در این یک مورد امری عقلائی است ودو فایده برآن مترتب است یکی اینکه دشمن از تجاوز بگذرد ودوم اینکه اگر گرفتارشد بهای آنرا با مسلمانی ویاجزیه بپردازد. با توجه به عرایض بنده اولا هیچ ضرورتی بر حذف بردگی دردین نبوده وثانیا در مورد حمله دشمن قطعا وجود آن ضروری وعقلانی است درنتیجه برده داری تنها یا در حکومت معصوم ویا در یورش کفار به کشور اسلامی مجاز است اما آنچه در مصوبات سازمان ملل ویا اعلامیه لینکلن هست منع بردگی بدانگونه که اروپائیان به کشورهای آفریقا یورش برده وبردگان را برای کشف طلا به مناطق مورد استعمار میبردند بود تا این عمل بی شرمانه برچیده شود نه آنکه اجازه دهند قدرتها به هرکشوری حمله کنند ومستعمره بسازند .اگر براساس تعلیمات اسلامی باشد هرکشور کافر متجاوز به سرزمین اسلامی باید جور بردگی وکنیزی خودرا بکشند تا دیگربار چنین غلطی نکنند . این امر بر مصوبه سازمان ملل مرجح است منتها عصر عقلانیت بگونه ابرقدرتهاست وهرچه بخواهند همانست وما هم دربرابراراده جمع مطیع ایم. درپایان عرض شود که این مطلب را بنده قبلا آماده کرده بودم تا منتشر کنم ولی امروز با مطلب دوستمان درامر بردگی مواجه شدم آن شاء الله که خیر است واستفاده خواهیم نمود....... -
اعتبار مراجع دینی ورهبری؟
به نام خدا اخیرا نامه ای در میان حوزیان ومرجعیت مبادله شد که موجب گردید تا سوالی جدی پیش آید . آیا اعتبار مرجعیت ازرهبری است یا برعکس اعتبار رهبری از مرجعیت؟ برخی اعلام میکنند اولی وبرخی دومی را برمیگزینند . بنده پاسخم اینستکه خیر هیچکدام درست نیست چون منشا اعتبار آن دو متفاوت است.چرا؟ اعتبار مرجع دینی ناشی از حکم امام زمان است که منصوب الهی اند. بدینگونه که امام فرمودند در غیبت من مردم از فقیه عادل وبا تقوی تبعیت کنند اعتبار رهبری طبق قانون اساسی وبراساس شورائی از گزینش مردم نشات میگیرد ولذا منصوب مردمند. بنابراین منشا اعتبار اولی امام معصوم ومنشا اعتبار دومی رای ملت ایران است . ضمنا اعتبار اولی منحصر به ایران نیست در حالیکه دومی محصور به داخل ایران است. البته مراجع ازنظر مقررات تابع قوانین وحکم حکومتی هستند...... -
ازدواج متعه وفحشا
به نام خدا طبق اصل43 قانون اساسی ایجاد امکانات لازم برای تشکیل خانواده (ازدواج)برای همه یکی از اصول بنیادین اقتصاد جمهوری اسلامی است. اگرجمهوری اسلامی موفق نشود این امکان را فراهم کند رفع نیاز جنسی بوسیله ازدواج موقت(متعه) انجام میشود که در قانون مدنی پیش بینی شده است. هرگاه این امکان اخیرنیز بنوعی محدود گردد ویا زیر ذره بین قرار گیرد آنگاه فحشا وارد میدان میشود. توضیح: نیاز جنسی همانند خوراک پوشاک مسکن یکی از نیازهای طبیعی انسان است وچه بسا مهمترین آنها این امر دریک جامعه سالم وخودکفا بصورت ازدواج یا نکاح دائم تامین میشود که درکنار آن نسل نیز ادامه می یابد. در بسیاری از کشورها وازجمله کشور خودمان جامعه در سلامت لازم نیست وفقرو بی کاری حاکم است در اینگونه موارد ویا حتی کسانیکه از امکان ازدواج برخوردارند ولی تمایلی بدان ندارند دین خدا ویا قوانین کشورها اجازه نکاح موقت یا متعه یا صیغه یا محرمیت را میدهند که در هر کشوری با اسامی دیگر بکار میرود مثلا ازدواج سفید یا رابطه دوست پسر ودختر که در تمامی موارد یک رابطه صرفا جنسی وموقت است وگاهی هم به نکاح دائم می انجامد. در برخی کشورها واز جمله خودما وبرخی مذاهب این اقدام را پذیرا نیستند وتلاش میکنند موانعی ایجاد کنند .چون نیاز جنسی امری طبیعی است واگر راه خروج طبیعی نیابد آنگاه مسیر غیر طبیعی را در پیش میگیرد که فحشا نام دارد. فحشا هر امری خارج از چارچوب قانون وشرع است وبعبارت دیگر انجام هر امر حرامی فحشا تلقی میگردد منتها این واژه بیشتر درمورد خلاف در امور جنسی بکار میرود. موارد آن بشرح زیر است 1-استمنا2-رابطه با حیوانات 3-لواط ومساحقه 4-زنای با محارم5-زنای به عنف6-زنای محصنه7- زنای غیر محصنه مانند مواردی چون رابطه با خواهرزن ویا رابطه با زنی که درعده قرار دارد. ...... -
تيغ استصواب را نبود حيا
......