کلام
-
صابئین ومجوس کیانند؟
بنام خدا
در قرآن کریم سه بار ازصابئین یادشده است. اینان چه کسانی هستند؟
میدانیم که قرآن کریم پیامبران اولوالعزم یا آورندگان دین را 5 نفر اعلام نموده است(نوح –ابراهیم- موسی-عیسی-محمدص). از طرف دیگر در همان کتاب تنها از5 دین سخن رفته است(مجوس –صابئین-یهود-نصاری-اسلام). اینک باید هریک از ادیان یادشده با پیامبران یادشده انطباق داده شود چرا که در چارچوب ادیان الهی دین دیگری وجودندارد مگر آنکه مذهب یا شعبه ای ازدین اصلی باشد. تکلیف دین یهود ونصاری واسلام کاملا مشخص است میماند دومورد مجوس وصابئین ایندوباید متکی بر دو پیامبر دیگر باشند . با توجه به سابقه دیرین صابئین آنان پیروان نوح نبی اند ومجوس وبدنبال آن زردشتی وابسته دین حنیف ابراهیم اند .
اگر بجز این روش بخواهیم براساس نوشته های تاریخی نتیجه بگیریم یا این دو ادیان در خارج از ادیان الهی اند مانند بودیسم وشینتوئیسم که این امر درست نیست چرا که اگر قرآن از آئین های غیر الهی سخن میگفت حتما از بودیسم هم یاد میکرد.
ویا اینکه در مورد صابئین که میگویند پیرو یحیای نبی هستند این پیامبر پیرو مسیح بود پس آنان نیز بخشی از مسیحیانند ومیتوانند از امکانات موجود در دین مسیح در کشورمان بهره برند.والا دینی بنام دین یحیای نبی وجودندارد .در مورد مجوس وزردشتی هم بیانش قبلا آمده است
-
تعدد مراجع دینی ونقش حوزه ها
بنام خدادر کشورما حدود 30 حوزه علمیه وجوددارد که معروفترین آنها حوزه علمیه قم است که مرکزیت اصلی حوزه درکشور است وحدود 20 مرجع دینی نیز وجوددارند که بیشترآنان در شهرقم مستقرند وهم اینک هر یک ازآن بزرگواران دارای رساله عملیه وپیروان متعددی هستند .
پرسشی که دراین جا مطرح میشود اینستکه آیا ضرورتی به وجود مراجع متعدد هست؟ وآیامیتوان مردم را در مراجعه به مراجع متعدد بوحدت رسانید ؟ برای پاسخ بدین پرسش مهم دو امر باید روشن شود.1-چه میزان از مسایل موجوددررسالات عملیه کاربردعملی دارد؟
پس از انقلاب اسلامی وتصویب قانون اساسی ووجود شورای نگهبان عملا 90 درصد احکام فقهی وارد حوزه قوانین شده است .چه فقه از چهار بخش عبادات معاملات احکام وسیاسات تشکیل میگردد.بجز بخش عبادات تقریبا سایر موارد بصورت قانون در کشور اجرا میشود ازجمله قانون مدنی تجارت مجازات اسلامی و...بنابراین تنها مسایل عبادی هستند که در رسایل مور دمراجعه عموم است. البته بخشی از این امور هم وارد حوزه قانونگذاری شده است مانند حج یا امر بمعروف و..بنابراین رسالات عملیه عملا بسیار محدود شده اند.2-آیا تعدد مراجع بنفع اسلام است؟
گرچه زیبنده جامعه اسلامی وفور فقیه است وهمه باید بنوعی با این علم آشنا شوند ولی وفور فقیه با تعدد مراجع متفاوت است .چرا که هر مرجع دارای پیروانی است اما فقها تنها از دریافت های فقهی خویش پیروی میکنند وتابع مرجع دینی نیستند بنابراین افزونی فقها امری است مفید وضروری اما تعدد درمراجع چنین نیست.اینک با توجه به کاهش مراجعات به رسالات عملیه وجلوگیری از اختلافات در حوزه ها در مسایل سیاسی بنظر حقیر بجاست که حوزه علمیه قم ترتیب چاپ یک رساله با حجم اندک در باره مسایل مورد عمل اقدام کند واگر درمورد مساله ای نظرات گوناگون باشد ذیل همان مساله نوشته شود .بعبارت دیگر حوزه علمیه با سرپرستی همان مراجع قسمت عمده ای از هزینه های زائد درباره چاپ رسالات مشابه وحذف مواردغیر مفید میتواند در پیشبرد حوزه وافزایش چهره های حوزوی دررشته های مورد نیاز بکارگیرد .ضمنا چون درقانون اساسی برای رهبری شرط مرجعیت وجودندارد لذا در عمل مشکلی هم بوجود نمیاید وحوزه بعنوان مرجع دینی درسراسر کشور دارای اهمیت واقتدار خواهدشد . شاید این عمل بتواند در مورد حوزه های برون مرزی نیز موثر باشد.ازطرف دیگر با تمرکز در دریافتی های مربوط به وجوهات دینی میتوان همه نیازمندهای حوزه را بطور عادلانه فیصله داد. باید همانگونه که در امر خلافت وحکومت بوحدت رهبری رسیده ایم در امر امامت وفقاهت ومرجعیت نیز دارای قدرت متمرکز ومقتدری توفیق بدست آوریم
...... -
آیا ادیان الهی جهانی وناسخ یکدیگر بوده اند؟
بنام خدا
در مورد پرسش اول که آیا دین خدا جهانی بوده یا منطقه ای پاسخ عقلانی بدین سوال اینستکه بله دین خدا جهانی ومتعلق به همه مناطق جهان بوده است.چه منطقی نیست که برای مردم مناطق مختلف ادیان متفاوت باشد واین امر خود ایجاد اختلاف میکند درحالیکه دین خدا مروج وحدت است .اگر تاریخ ادیان را ورق بزنیم می بینیم که دین آدم در میان همه فرزندانش حاکم بود وپس از توفان نوح تنها دین موجود دین نوح پیامبر بود که توسط فرزندانش به سراسر گیتی پخش شد .وزمانیکه دین ابراهیم آمد هدف جایگزینی با دین نوح بود وکثرت جمعیت وتوزیع آن در مناطق وعدم امکان ارتباطات سریع مدتها طول میکشید تا بعثت پیامبر جدید ودین او به همه جا برسد .اگر چه نرسد همان دین موجود برای مردم رافع مسوولیت بود ولی علمای دین موظف بودند که دین جدیدرا بدست آورده وبمردم بیاموزانند . ویکی از عوامل کوتاهی دراین امر روحانیون هر عصری بوده اند که حاضر نبوده دست از دین پدری خود بردارند .اما بهرحال دین ابراهیم وبعد موسی وعیسی ودین اسلام همگی جهانی بوده اند کما اینکه در همین عصر ما بسیاری هستند که از دین اسلام بی خبرند واین در مسوولیت روحانیت موجود است.
در مورد پرسش دوم خیر همه ادیان ناسخ قبلی نبودند تنها دینی که ناسخ دین قبلی خود بود اسلام است که بعلت انحرافات در دین مسیح کلا نسخ ودین جدیدی که تا پایان عمر بشر جاری است جایگزین شد .اما ادیان دیگر مکمل یکدیگر بودند مثلا دین مسیحی مکمل دین یهود وآن هم مکمل دین حنیف وبالاخره مکمل دین نوح بوده است.در عین حال اصول دین واصول احکام درهمه ادیان الهی یکی است .عبادات معاملات واحکام در همه ادیان وجودداشته است اما در هرزمانی تغییراتی درآنها داده شده است وآخرین وکاملترین دین دین اسلام است که در زمان حضرت صاحب س درهمه عالم پیاده خواهد شد.
...... -
پیامبران اولوالعزم پیروکدامین دین بودند؟
بنام خدا
میدانیم که حضرت آدم اولین پیامبر وصاحب دینی مقدماتی بود که آن دین وپیروانش کلا درتوفان نوح ازمیان رفت واثری ازآن باقی نماند .اولین پیامبر اولوالعزم حضرت نوح بودند وپس از ایشان بترتیب حضرت ابراهیم حضرت موسی حضرت عیسی وحضرت محمد ص پیامبران اولوالعزم بودند یعنی هریک دارای کتاب ودین مستقلی آوردند که مکمل دین قبلی محسوب میشد.
همه پیامبران دیگر نیز پیرو دین پیامبر اولوالعزم زمان خود بوده ومروج آن بودند .اما خود پیامبران ا ولوالعزم پیش از بعثت دارای چه دینی بودند؟ پاسخ منطقی وخردمندانه باین پرسش چنین است .
پیامبری که خود آورنده دین جدیدی است منطقی نیست که ازدین پیامبر گذشته که دوران آن رو باتمام است پیروی کند ولذا هر پیامبر اولوالعزم ازبدو تولد تا زمان بعثت تحت هدایت فرشته الهی با همان دینی که بعدا می آورند تربیت میشدند وچون پیامبران یادشده امی بودند لذا میبایست قبلا با دین جدید واحکام آن آشنا شده تا در زمان بعثت آنرا بدیگران بشناسانند.
بنابراین درمورد پیامبر اسلام ایشان نه مسیحی بودند ونه بدین حنیف ابراهیم بلکه ازهمان آغاز تولد برشیوه اسلام تربیت شده ودر زمان موعود آنرا به بشریت اعلام فرمودند.
...... -
آشنائی با مهندسی خلقت
آشنائی با مهندسی خلقت
...... -
حديث وانواع ان وكتب معتبر احاديث
بسمه تعالي
در اصطلاح محدثان، به كلامى كه حكايتگر سخن، كردار يا تقرير معصوم (پيامبر ص و اهل بيت ع ) است، «حديث» و گاه «خبر» يا «روايت» گفته مىشود.
حديث، بهدليل انتساب آن به معصوم و وحيانى بودن محتواى آن، حجت است. قرآن كريم، به مثابه قانون اساسى اسلام، بيشتر كليات را بيان كرده و تبيين تفاصيل و جزئيات را به روايات واگذار كرده است؛ از اينرو روايات، پس از قرآن، مهمترين منبع شناخت دين به شمار مىآيد.
...... -
كلام
۱-ميان عقل (علم) ودين(وحي) چه را بطه اي وجود دارد؟۲-وحدت يا كثرت دين(پلورالیسم)۳-ايا دين با سياست قابل جمع است؟(سکولاریسم)۴-مراد از اسمانهاي هفتگانه چيست؟۵-جهان كبير وجهان صغير۶-مراد از اينكه خداوند وجود صرف يا صرف وجود است يعني چه؟۷-ايا پيامبران معصومند ؟عتابهاي خداوندبه انان بچه علت است؟۸-اثبات روح از طريق مقايسه انسان ورايا نه۹-علل گرايش بدين۱۰-چه رابطه اي ميان قضا وقدر الهي واختيار انسان وجود دارد؟-چه رابطه اي ميان قضا وقدر الهي واختيار انسان وجود دارد؟۱۱-احكام اوليه وثانويه۱۲-حد- اعتدال- بي حدي۱۳-فرق ميان پيامبر وامام وتفاوت مرجع تقليد وولي فقيه۱۴-رابطه ازادي ودين (ايين الهي يابشري)۱۵-خدا شناسي ۱۶-مكاتب فكري
......