کلام
-
مرجعیت وولایت فقیه
به نام خدا دربسیاری ازموارد ومباحث مشاهده می شود که دوستان فرق مرجعیت وولایت فقیه را نمیدانند ودر مباحث دچار خلط می شوند ونتیجه درست گرفته نمی شود .قصددارم این موردرا مشروحا بیان کنم امید است مورد عنایت قرار گیرد. فقیه کسی است که آشنا به فقه واستخراج احکام الهی است. 1-فقیه میتواند بمرحله ای برسد که قادر بصدور فتوا باشد یعنی از احکام موجود حکمی جدید افتا کند به این فرد میگویند مفتی یا مرجع دینی وکسانیکه از این مرجع پیروی میکنند اصطلاحا مقلدین آن مرجع می نامند هم اکنون در جهان شیعه 30 مرجع دینی وجوددارند (ویکی پدیا)که در کشورهای مختلف ساکنند وهریک مقلدانی در سراسر جهان دارند. 2- فقیه میتواند برای رهبری ومدیریت بالای کشوری انتخاب شود باین فرد میگویند ولی فقیه وسمت او ولایت است یعنی مدیریت کلان فعلا تنها در کشور ایران ولی فقیه وجودداردکه براساس قانون اساسی بوسیله نمایندگان مردم درمجلس خبرگان رهبری انتخاب میگردد. ظاهرا با تعریف روشن بالا تفاوت عمده این دو سمت مشخص است اما بگذارید بیشتر توضیح دهم یک:ریشه مرجعیت به امامت میرسد که بعبارتی مراجع نواب عام امام زمانند. وامامت خود جانشین نبوت ورسالت است. اما ولایت که همان خلافت است ربشه اش به بیعت وگزینش مردم است دو:تفاوت این دو مانع از این نمیشود که شخصی هردو سمت را دارا شود مثلا کسی که مرجع است بانتخاب مردم بولایت برگزیده شود. شاید مصداق بارز این امررا در خلافت امام علی دانست که با دارابودن صفت امامت ازسوی مردم بخلافت نیز برگزیده شد.ویا درمورد امام راحل سه:منصب امامت نصب الهی است و مرجعیت با توجه به نامه امام زمان به چهارمین نائب خود نصب ایشان تلقی میگردد اما ولایت وخلافت نصب مردم است وبدون آن اعتباری ندارد چهار:مرجعیت مستمر است وتا زمانیکه توانائی برقرار است هست اما ولایت وخلافت با عدم بیعت مردم منتفی است پنج:مرجعیت جهانی است یعنی پیروان مرجع درهمه جای عالم حضور دارند وفتاوای آنان لازم الاجراست اما ولایت وخلافت درون مرزی است ورهبری رهبر مردم ایران ونظام آن است وفرامین او جنبه برون مرزی ندارد...... -
معراج پیامبر چگونه بوده است؟
به نام خدا معراج به معنای رفتن به بالاست ودر اصطلاح سفر پیامبر به عوالم بالاست . اگر این امر درقرآن نیامده بود هرگز وارد آن نمی شدم ولی چون کلام خداوند قطعی است پس باید درست باشد واما چگونه؟ سفر دو بخش دارد بخش اول فیزیکی است وآن از مکه به مسجد الاقصی در فلسطین . این سفر میتواند با مرکبی باشد تند رو وما ازآن آگاه نیستیم شاید روزی دانش بشر وسیله ای را کشف کند که باسرعت نور طی شود بخش دوم سفرها جنبه فیزیکی ندارد بلکه فرد در همان مکانی که هست به عوالم دیگر میرود شبیه آن سفر در رویا وخواب است .البته این سفرها در بیداری است . مثال اگر پیاز را ببینیم دارای لایه های گوناگون است لایه اول را برداریم به دومی میرسیم وبعد لایه بعدی تا به هسته پیاز میرسیم. سفر یادشده عکس این مسیر است. فرد در مرکز قرار دارد لایه اول ازدرون برداشته میشود وبعد لایه بعدی تا برسد به آخرین لایه وهمه چیزرا مشاهده میکند . این اقدام میتواند برای هر فردی که خداوند صلاح بداند انجام شود شاید عارفان اینگونه مشاهدات خودرا دیده اند سفر پیامبر از عالم ذر آغاز وبه برزخ ورستاخیز رفته وسپس عالم ملکوت وجبروت ودر نهایت عالم لاهوت را دیده اند . ...... -
شناخت خداوند مهمترین دانش بشری
به نام خدا پیش از ورود به بحث دو نکته را باید متذکر شوم 1-اینکه اثبات خدا امری فطری وبدیهی است اما فیلسوفان دلائلی را مطرح میکنند از جمله برهان علیت که سرانجام به علت العلل میرسد ودانش فیزک بویژه پدیده مه بانگ موید این امر است. 2- نام خداوند مهم نیست هرچه باشد الله ئیل یهوه ایزد یزدان زئوس وهر نام دیگری مساله خود اوست بهر نامی که بنامیم اما شناخت خداوند که در دانش خداشناسی مطرح است مهمترین دانش بشری است و درک او بستگی به میزان دانش یشری است زمانیکه بشر دانش اولیه را داشت خداوندرا موجودی هیولائی ودر آسمان می پنداشت وحتی پیامبران هم با توجه بمیزان دانش بندگان نمیتوانستند آنگونه که لازم است خدارا توصیف کنند . البته تنها این امر در مورد خداوند نبود در مورد همه موجودات هستی میزان آگاهی کم بود .آیا امروزه نگاه ما به ماه وخورشید آنگونه است که درگذشته دور بود؟ هرگز بنابر این با پیشرفت دانش بشری درک ما از خداوند هم دگر گونه شد وهر چه پیش رویم بیشتر خواهیم شناخت خداوند دیگر در آسمان نیست تا برتختش نشیند بلکه همه جا هست در زمین همانند آسمان او همراه ماست با ماست درماست وجدای ازما نیست .اوروح هستی است ولذا هستی در جریان است .او ماقبل ندارد چون آغازین است او منتها ندارد چون ابدی است .او علم است وقدرت است چون همه هستی دارای علم وقدرت است .او یکتاست چون همه جا هست وموجودی که همه جا هست یکی است . به هر چه نگاه کنید اورا می بینید چون جلوه اوست وخود اوست .این مطلب ادامه دارد.......... -
پیامبر اسلام وکتاب خدا
...... -
هستی بر چهار پایه است
به نام خدا حکیمان وفیلسوفان دینی هستی را بر4 گونه می دانند عالم لاهوت-عالم جبروت- عالم ملکوت -عالم ناسوت وموجودات آن عوالم عبارتند از: خداوند-فرشتگان-سایه ها وتصاویر-ماده جهان هستی را میتوان در خودمان ببینیم 1-روح همان خدای من است که خداوند فرمود (من امر ربی) 2-عقل فرشته من است که جهان فرشتگان عالم عقل است 3-ملکوت قوه خیال من است که میتواند هرچه را بخواهد بسازد ودر عالم ملکوت کشف کند 4- جسم وماده من عالم ناسوت من است پس پیکر وقوای خیال وعقل در روح من جهان مرا تشکیل میدهد و هرگاه همه موجودات را با هم بنگریم عوالم چهار گانه را بخوبی مشاهده می کنیم همه اینها درآغاز خلقت با هم ودرهم تنیده بودند ودر مسیر طولانی آفرینش بمرور شکفته شده وعیان میگردند. پس باید همه چیررا در خود جستجو کنیم که خودشناسی خداشناسی است و با چشم دل ببینیم که چشم ظاهری تنها میتواند ناسوت را ببیند وحداقل آنانکه نمی اندیشند ویا دید محدودی دارند حقایق هستی را رد نکنند وسکوت نمایند....... -
قرآن کلام خدا و احیا کننده کتب آسمانی
به نام خدا برخی از محققان اصرار دارند تا قرآن را کلام محمد ویابرگرفته از کتب تورات وانجیل میدانند بعبارتی کتابی التقاطی است . این اصرار از جهتی درست است وبه سلامت کتاب خدا اشاره میکند. ببینید قرآن وهر کتاب اسمانی در زبان پیامبر ان آمده است و طبیعی است که آنرا کلام آنان تلقی کنیم واگر برصداقت پیامبران ایمان داشته باشیم خود آنان اعلام میکنند که این وحی الهی است پس نتیجه این است که کلام پیامبر کلام خداست . در این باره پیامبراسلام از قول خداوند می فرماید (من بشری مثل شما هستم جز اینکه برمن وحی می شود). بنا به صداقت پیامبر و امانت داری او که بدین صفت مشهورند پیامبر کلام خدارا برای ما آورد . در مورد التقاط باید گفت که کتاب خدا حاوی دو مطلب است یکی امور نظری ودیگر عملی در امور نظری همچون عقاید آفرینش وداستان ها اینها اموری یکسان است ودر طول تاریخ وگذر زمان تغییر نمی کند ولذا تکرار آنها درقرآن اشکالی ندارد ولی در امور عملی مانند احکام البته بدلیل شرایط زمانی تغییراتی رخ میدهد مثلا زمانی امری حلال است وبعد حرام میشود . نکته مهم:قرآن کریم حاوی دو تغییر است یکی اصلاح تحریفاتی که در کتب گذشته شده است مانند اینکه انجیل میگوید عیسی پسر خداست اما قرآن میگوید عیسی فرزند مریم است . ودیگر همان احکامی است که تغییر یافته است .بجز این دو مورد قرآن کریم هیچ تفاوتی با کتب اصیل گذشته نداردالا اینکه کاملتر نیز هست. بعبارت دیگر خداوند با وحی قرآن بار دیگر کتب گذشته را احیا نمود چه مگر میشود وحی خداوندرا از روی زمین برچید؟ به باور بنده همه متدینان به ادیان گذشته میتوانند کتاب مقدس خودرا بدون تحریف درقرآن بیابند وبخوانند .این یکی از بزرگترین معجزات قرآن کریم است...... -
قرآن معجزه باقیه پیامبر اسلام
به نام خدا همانگونه که همه میدانند قرآن کتاب وحی الهی است که توسط پیامبر اسلام در دین آخرین برای انسان ها بارمغان آورده شد . بنابراین تاپایان عمر انسان برزمین این کتاب باقی است . اگر ما عقلا خداوندرا اثبات کنیم وبه یکتاپرستی بگرویم ووجود پیامبر اسلام را اثبات نموده وعصمت اورا بپذیریم قرآن کتاب وحی سالم وکامل در اختیار انسان قرار میگیرد . بنابراین اگر کسی این مسیر اثباتی را طی نکند هرگز به اهمیت این کتاب پی نمیبرد وبا آن برخوردی مشابه هر کتاب دیگری می نماید. اینجاست برخورد با قرآن دو گونه میشود 1- آنانکه قران را وحی الهی میدانند وآنرا سالم در اختیار دارند از همان پایان عمر پیامبر در اندیشه آن بودند که مباحثی علمی را از قرآن کشف کنند ویا برازهای موجود درآن پی ببرند . اگر چه کتاب خدا هدف اصلی اش هدایت انسان است تا رستگار شود اما بدلیل اعلام خود کتاب که همه امور از اولین تا آخرین درآن مستتر است دانشمندان اسلامی در تلاش بوده اند تا دایره دانش خودرا از مطالعه عمیق قرآن گسترش دهند واین امر تا کنون ادامه داشته ودارد. 2-آنانکه اعتقادی به قرآن بعنوان کتب آسمانی ندارند نیز اززاویه نقد وایراد وارد شده وتلاش نموده اند تا هرچه میتوانند برآن اشکال بگیرند تا موجب شک در متدینان به آن شوند و گاهی هم موفق میشوند چرا که قرآن کتابی علمی نیست تا علوم دیگررا با آن تطبیق دهند بلکه از هیچ علمی هم دور نیست . مفسران قرآن بسیاری از ایرادات وارده را درطول 14 قرن گذشته پاسخ داده اند وبرخی نیز همچنان در ابهام مانده است واین امر اشکالی وارد نمیسازد چرا که دانش بشری کامل نیست تا بتواند از مافیهای قرآن سر در بیاورد.بهرحال این تلاشها ادامه دارد آنچه در پایان باید گفت اینستکه در ابتدای ورود آیات تنها جملات قرآن از نظر ادبی و آهنگ کلام بیشترمورد توجه قرار میگرفت اما بمرورزمان وگسترش دانش بشری در زمینه های گوناگون اعجاز قرآن خودرا نمایان میسازد واین همان معجزه باقیه نبوت رسول اکرم بوده وهست....... -
عصمت پیامبران ومساله ترک اولی
به نام خدا آفریدگار جهان برای هدایت انسان علاوه بر خرد درونی پیامبران را گسیل داشت تا پیام اورا به انسان برسانند .اینان همان خرد بیرونی هستند. خرد درون همیشه راه درست را پیدا نمیکند ومدام درآزمون وخطاست و ذاتا همینگونه است .اما اگر خرد بیرونی خطا پذیر باشد دو اشکال بوجود میاید . یک اینکه آفریدگار نتوانسته نماینده ای درستکار بفرستد واین نقص او خواهد بود که خلاف فرض است ودو اینکه وقتی پیامبر خطا کار باشد دیگر قابل اعتماد نیست پس پیامبر باید معصوم باشد وچنانچه کسی مدعی نبوت شود اگر خطاکار باشد کذبش هویداست بنابراین عصمت امری معقول وذاتی پیامبران است ممکن است اشاره شود که چرا پیامبران در کتب مقدسه مورد عتاب قرار گرفته اند؟ مگر معصوم نیستند؟ پاسخ اینستکه بله مورد خطاب وعتاب بوده اند اما این امور با عصمت ارتباطی ندارد چرا که خطا وگناه وجرم امری برخلاف قانون الهی است و پیامبران چنین نبوده اند .اما در عالم نبوت از اینان توقع بیشتری میرود وآن اقدامی است که آنان درعمل کار بهتر را انجام نداده اند یعنی میان کار خوب وخوبتر وخوبترین توقع اینستکه پیامبر آخری را برگزیند گاه چنین نمیشود ولذا مورد عتاب قرار میگیرند به این عمل ترک اولی گفته می شود یعنی ترک امری شایسته تر واین امر گناه یا جرم یا خطا نیست...... -
مناظرات انجام شده در سایت بالاترین
مناظرات انجام شده در سایت بالاترین ...... -
رابطه قرآن با کتب گذشته وآینده
به نام خدا قران کتابی آسمانی که ازسوی آخرین پیامبر ودر آخرین دین آمده است به تعبیر حقوقی آخرین متن مورد نظر خداوند برای بشر است.لذا 1- با توجه به ضوابط علم حقوق آخرین قانون جایگزین قوانین گذشته شده وناسخ آنهاست. وتنها بدین کتاب میتوان استناد نمود. بهرحال در طی هزاران سال کتب گوناگون آمده است وهریک دیگری را تکمیل ویا نسخ نموده است لذا قرآن تنها مستند موجود در جهان تدین است . البته موارد مشترک میان آنها فراوان وجوددارد ولی با آمدن آخرین کتاب بقیه موارد نسخ شده است مانند آخرین ورژن هر محصولی که جایگزین قبلی ها میگردد. 2-در مورد آینده چون این آخرین وحی است و از مصدر علم کل و دانش بشری رو به گسترش است لذا هرگز تعارضی با هم پیدا نمیکنند ودانش روز مفسر موضوع پنهان ومبهم کتاب خداست.البته در مورد احکام با توجه به شرایط روز میتوان درآنها تغییراتی داد و در این زمینه مشکلی نیست.......