عرفان
-
آیاانسان قادر به رسیدن به بالاترین مراحل است؟
بنام خدا خداوند عالم وقادر مطلق است ودر آفرینش انسان هدف رسانیدن او به اوج دانش وتوانائی است واین امر در همه انسانها امکانپذیر است . پیامبر وامام اسوه انسان است اما هر انسانی قادر است بدان مرحله برسد که لایق نبوت وامامت باشد اما انتخاب با خداوند است. هر عارف یا زاهد یا فیلسوف وحکیم وفقیهی را که می بینیم روزی در پائین ترین سطح بودند ودر اثر تلاش بدان مقام رسیدند پس همگان قادرند بدان شان برسند بشرط آنکه تلاش کنند . در امر فقه واحکام براساس عقل هر فردی باید از یک متخصص پیروئی کند والبته در هر تخصصی چنین است اما همان فرد پیرو ممکن است در یک مساله تخصص لازم پیدا کند ودر همان مساله خود فقیه ویا متخصص است ونیازی به پیروئی نیست . عملا هر انسانی به بخشی از حقیقت دست مییابد ویا در یک امر تخصص وتجربه دارد در نتیجه همه انسانها حداقل در یک امر دارای تخصص هستند اما برای امور بیشتر باید تلاش بیشتری کنند .همه در اموری حکیم یا فیلسوف یا زاهد وعارف ویا فقیه اند .اما آنکه در همه امور بالاترین تخصص وآگاهی را دارد ذات باریتعالی است ودر مراتب پائین تر معصومان ودیگر متخصصا نند. پس هرگز خودرا دست کم نگیریم وبدانیم که همه ما شایسته رسیدن به اوج هستیم اگر چه حداقل در یک رشته ویا تخصص ویا یک مساله. ...... -
سماع چیست؟ وحکمش کدام است؟
بنام خداسماع حرکتی دورانی وموزون که توسط شخص عارف انجام میشود وهدف آن اتصال به معبود وازنقص به کمال رفتن است. این امر در اشعار مولانا بکرات اشاره شده است. سماع اگر چه در ظاهر رقص می نماید اما هرگز رقص نیست چون در رقص حرکت در تمامی اندام است وبعنوان یکی ازهنرهای هفتگانه محسوب میشود .درحالیکه سماع هنر نیست بلکه نوعی تمرکز وارتباط با خداوند است .مشابه این عمل موارد دیگری داریم مانند حرکت دورانی پهلوانان در میدان زور خانه ویا حرکات موزون در یوگا وبرخی نرمشهای دیگر که بخشی ازورزش جسمانی وروحانی محسوب میگردد.مقایسه سماع ورقص:مقایسه این دو نادرست است چون سماع امری برای کشف وارتباط با خداوند است درحالیکه رقص چنین نیست وبعلاوه در مساله انواع رقص آنچه موجب حرمت آن است لهو لعب بودن وتحریک شهوانی است در حالیکه در سماع چنین نیست.بنابراین یکی از عالم عرفان ودیگری از دنیای فقه واحکام است و اصل دراحکام فقهی هم اباحه است یعنی تا حرمت امری درمیان نباشد آن امر مباح است.البته درمورد رقص وموارد مجاز آن چون اختلاف نظر در فتاوی هست پیروان هر مرجع باید به رساله عملیه مرجع خود مراجعه کنند .ضمنا مراد ازسماع آن امری است که توسط مولانا انجام میشده است ومواردیکه الان در دنیا انجام میشود ممکن است با آنچه مولانا انجام میداد ه است متفاوت باشد . بنابراین صحت سماع بمعنای تائید هر اقدامی که صوفیان انجام میدهند نیست....... -
عرفان واخلاق چه تفاوتی دارند؟
بنام خدا
بعبارت دیگر چه فرق است میان عارف وعالم اخلاق؟ میان ایندو فاصله زمین تاآسمان است چگونه؟
عرفان نوعی معرفت وآگاهی است که ارطریق دل بدست میاید .کسانیکه احساس قوی دارند ویا با هنرها دمسازند وبیشتر دردرون خود سیر میکنند اینان با دنیای عرفان سرو کاردارند ونوعی شناخت ومعرفت از هستی وحقایق آن بدست میاورند . بکسانیکه در این وادی سیر میکنند عارف میگویند. در کنار اینان حکیمان وفیلسوفان قراردارند زیرا اینان نیز با حقایق هستی دمخورند اما ازطریق عقل وخرد . معرفت حکیمان وفلاسفه ناشی ازمعرفت حکمت وفلسفه است . درنتیجه عارف وحکیم هردو دریک مسیرند کشف حقیقت یکی از طریق دل ودیگری ازمسیرخرد. مثال بارزی بزنم سعدی وحافظ را درنظر بگیرید هردو با حقایق عالم آشنایند اما اولی ازمسیرحکمت وفلسفه ودیگری ازطریق عرفان وسیردرون ولذا تفاوت گلستان سعدی ودیوان حافظ را از تفاوت دومعرفت حکمت وعرفان میتوان پی برد.
اما برویم بسوی اخلاق که مورد مقایسه ما با عرفان بود اخلاق خویها وصفات آدمی است نه شناخت وی آنها نتیجه شناخت وعمل آدمی است. فرض بگیریم انسان همچون درختی است دارای ریشه بدنه وگل وبرگ ومیوه قسمت اخیر یعنی گل وبرگ وریشه محصول یک درخت است واخلاق همین حکم رادارد.برگی دارای تیغ است ودست را میازارد ویا میوه ای تلخ دارد اما یرگ درختی دیگر نرم ولطیف ومیوه اش شیرین اخلاق آدمی همینگونه است گاه تند وتلخ وگاه شیرین وملایم
چند مثال بزنم تا مطلب کاملا هضم شود وقتی آدمی خدارابشناسد ودربرابرش نماز گذارد پس ازچندی صفت بندگی درانسان عیان میشود زمانیکه نعمتهای خدارا بشناسیم وبدیگران ببخشیم پس ازچندی صفت بخشندگی در انسان ظاهر میشود. برعکس اگر بسوی شیطان برویم وازاو دروغگوئی رابیاموزیم پس ازچندی صفت دروغگوئی درچهره ما هویدا میگردد و....
عرفان وحکمت ریشه آن درخت است واعمال ادمی بدنه درخت واخلاق منتجه آندوست. درنتیجه آدم بی شناخت وبیخرد هم عملش بیهوده وهم اخلاق بی ارزش دارد وهرچه معرفت آدمی بیشتر باشد ودرپی آن عملش سالمتر ودرنتیجه اخلاقش پسندیده تر است.
...... -
تفاوت دریافتهای فلسفی وعرفانی
بنام خدا
همانگونه که آگاهید حکمت وعرفان هردو درجستجوی حقیقتند اما اولی ازطریق خرد ودیگری ازراه دل بدست آید اما یک تفاوت عمده میان آن دو دریافت هست وآن اینستکه حقایق دریافتی ازطریق عقل صورت حقایق اند ولی آنچه ازدل دریافت میگردد خود حقیقت است بعبارت دیگر عقل مفاهیم وصورت اشیا را درمییابد اما دل خود اشیاء را وبقول معرفت شناسان علم اولی حصولی ودومی حضوری است. اما چه فرق است میان خرد ودل .برای درک تفاوت ایندو آفریده پروردگار بنده آن دورا به فرودگاهی تشبیه میکنم که در اولی پروازها (دریافتها)ازسوی انسان صورت میپذیرد اما در دومی اراده آدمی دخیل نیست وپروازها بااراده دیگری برفرودگاه دل می نشیند(الهامات). بنابراین برای درک صورت حقایق عالم باید حرکت کرد وپروازهارا انجام داد اما درمورد دریافت ازطریق دل باید منتظر بود تا پروازی برذهن آدمی بنشیند.
البته برخی میگویند در مورد دومی نیز پروازها همه درآسمان دل آماده نشستنند تنها توجهی ازسوی انسان کافی است ومهم همین توجه است
...... -
عرفان
مقدمات - عرفان نظري-عرفان عملي -نجواهاي عاشقانه -نفس ادمي
...... -
خبر خوش
بنام خدا
پیشاپیش میلاد مبارک پیامبر رحمت وامام جعفرصادق را به تمامی خداپرستان جهان ومسلمانان گیتی وهمچنین ملت شریف ایران تبریک میگویم.
-----------------------------------------------------------------------------------------
خبر خوش
اولین ثمره مقاومت ملت ایران دربرابر نظریه خلاف منطق وعقل نظارت استصوابی در شرف ظهور است زیرا مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول بررسی سیاست کلی نظام در امر انتخابات شده است واین اقدام جز با موافقت ضمنی مقام معظم رهبری امکان پذیر نبوده است بهر حال پس از20سال تحمل ملت ایران انشاء الله در اتیه نزدیک شاهد حضورفراگیر مردم شریف ایران در انتخابات اینده خواهیم بود البته تاتصویب نهائی این سیاست وپیگیری قانون اجرائی آن ملت ایران لحظه به لحظه پیگیر نظرات نمایندگان خودوشخصیتهای مختلف در حمایت یا مخالفت انان با طرح جدید خواهند بود.
مساله حذف نظارت استصوابی از چنان اهمیتی برخوردار است که هر گز نباید از ان غافل شد ومدام باید انرا پیگیری نمود چرا؟
شورای نگهبان حافظ قانون اساسی است وقانون اساسی از دو پیکره مهم اسلامیت وجمهوریت تشکیل شده که بخش اول ان برعهده فقهاء شورا وبخش دوم با تمامی اعضای انست درمورد اسلامیت نظام صحبتی نیست چرا که فقهای شورای نگهبان نمایندگان مراجع تقلیدند که حکم انان بوسیله رهبری صادر میشود وچه کسی شایسته تر از نمایندگان مراجع برای حفاظت از اسلامیت نظام وجود دارد؟
صحبت برسر حمهوریت نظام است یعنی سلامت نمایندگان مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی وریاست جمهوری است مهم انتخاب حقوقدانان ان شوراست که توسط رئیس قوه قضائیه (شخص بی طرف) به مجلس شورای اسلامی معرفی میشود اگر نمایندگان مردم نمایندکان واقعی باشند در انتخاب این افراد دقت کافی خواهند نمود وافرادی بی طرف وشجاع را راهی شورای نگهبان مینمایند مشاهده میفرمائید که کلید کار در دست نمایندگان مردم است حال چنانچه ان شورا برای انتخابات فیلتر قرار دهد همان آشی پخته میشود که در طول 20 سال گذشته انرا بزحمت خورده ایم پس تنها راه حفاظت از جمهوریت نظام حفظ سلامت انتخابات با حذف نظارت استصوابی است و حل این مشکل برعهده نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی ومجمع تشخیص مصلحت نظام است ببینینم وتعریف کنیم.