مساله روز
-
سرنوشت برجام داخلی وبرجام خارجی
به نام خدا مراد از برجام داخلی قانون اساسی است میان ملت ونظام وبرجام خارجی هم که باب روز است. 1-نظام ما با آمریکا درگیر است والبته آمریکا خطا کرد واز برجام خارج شد حال باید برگردد تا مساله بمب احتمالی حل شود راهی منطقی تر از این نیست .دست وپا زدن بیشتر آمریکا فرو رفتن در لجن اشتباه خودش هست. 2-نظام ما 30 بار ملت ایران را با برگزاری انتخابات آزمود وحسن نیت ملت را دید اما بعد از اولین انتخابات کم کم زیر پای ملت را خالی کرد اول با تفسیری انتخابات آزاد را برچید بعد با تفسیر دیگری دست رئیس جمهوررا بست (اصل113) وبعد هم با ایجاد مجمع تشخیص حقوق نمایندگان مجلس را برباد داد قانون اساسی بدون همه پرسی تغییر کرد ونتیجه اش را هم در اقتصاد دیدیم. اینک نظام اصرار دارد مردم پای صندوق ها بروند البته ملت یکبار در انتخابات مجلس نشان داد که خطش چیست؟ حال یا نظام ازآنچه کرده برمیگردد وملت هم پای صندوقها میروند ویا خیالی خوش است وآبروئی برباد رفته مقایسه: امریکا ونظام ما یک راه بیش ندارند اولی به برجام برگشته وتحریمات را برچیند ودومی تفاسیر شورای نگهبان را منتفی وانتخاب آزاد را درباره مجلس وریاست جمهوری برگزار کند. (فعلاشوراها بماند) هرکدام قدم اول را برداشتند شاهد قدم دیگری خواهند بود والا سرنوشت خطاکاران را خداوند مشخص کرده است....... -
اسلام یک مجموعه قانونی است
به نام خدا برخی ازامور گنجینه های بشری است که در دل طبیعت درون زمین کوه ها وسیارات پنهان است وبشر میتواند آنهارا کشف ومورد بهره برداری قرار دهد. در امر قانونگذاری و تقنیین نیز بشر دارای مجموعه هائی ارزشمند هست که میتواند ارآن بهره برد. مصوبات سازمان ملل بویژه در امر حقوق بشر ویا احکام دینی که ره آورد بشر از آسمان الهی است دو مجموعه ارزشمند است که میتوان در جوامع ازآنها بهره برد. بشر هرگز کنجینه های موجوددر جهان خودرا دور نمی ریزد ویا نابود نمی کند . نابود کنندگان از حیز انسانی خارجند که بهر دلیل کنجینه هارا نابود میکنند .میتوان ازآنها بهره برد ویا بدون بهره از کنار آنها گذشت این حق ملتهاست که برگزینند وسرنوشت خودرا به آنها گره زنند مصوبات جامعه جهانی محصول تجربه بشر درطول دورانهاست و احکام دین محصول پیامهای الهی درطول عمر بشر است . میتوان ملتی خودرا دربست به یکی ازآنها پیوند زند ویا هردورا بررسی وبهترین را برگزیند .تعصب چرا؟ ضدیت چرا؟ هرگونه ضدیت با یکی موجد ضدیت دیگری علیه خود است در دین خدا هرتغییری با اکثریت قاطع مردم امکان پذیر است تا چه رسد به تغییر در مصوبات حقوق بشر...... -
آنچه باید همگان بدانند(مساله جنسیت و انتخاب طبیعی)
به نام خدا طبیعت بگونه ای است که هرگونه دستکاری درآن آنرا ازمسیر درست خود منحرف میکند وتنها درصورتی باید درآن دخالت کرد که قصد اصلاح داشته باشیم مثلا هرس کنیم ویا جابجائی انجام دهیم .دخالت بشر برای منافع بیشتر طبیعت را علیه ما برانگیخته است. انسان اشرف مخلوقات مهمترین موجود طبیعت است و برای زندگی وتداوم نسل ازدواج درمیان یک نر وماده صورت می پذیرد . هرگونه رابطه بگونه دیگر غیر طبیعی است واگر درطبیعت وجوددارد استثناست که باید برای آن فکری کرد. برای رسیدن به طبیعت انسانی نباید دخالت درامور طبیعی آنها نمود .بیاد دارم که روزی رهبر در مسیر کوه دختر وپسری را دست دردست هم دید با آنان تماس گرفت وپرسید شما ازدواج کرده اید؟ پاسخ منفی بود آنگاه رهبری آنانرا به دفترشان هدایت تا درآنجا صیغه عقد بخوانند . این یک دخالت آشکار درطبیعت است .به من وشما چه ربطی دارد که دختری باپسری رابطه دارند؟ نتیجه چنین دخالتهائی منجر به همجنسگرائی یا انحرافات دیگری میشود . اگر در گذشته بصورت استثنا بود اینک با این دخالتها تکثیر می یابد . طبیعت راه خودرا دارد ودخالت درآن موجب خدشه است .بله اگر رابطه دو همجنس علنی بود باید دخالت کرد ومشکل را حل نمود والا رابطه دوهمجنس نیز در چارچوب رابطه خصوصی وشخصی ربطی به کسی ندارد میان خدا وبندگان خداست . اگر قصد داریم جامعه را به طبیعت خود برگردانیم 1- هرگز در امور شخصی دیگران دخالت نکنیم 2-رابطه طبیعی را در جامعه گسترش دهیم .گاه میگویند مسلمانان دنبال تعدد زوجات ویا شهوت رانی هستند خوب اگر این کاررا نکنند چه کنند؟ بسوی انحراف بروند؟ با اعمال این دو امر قطعا با انحرافات برخورد نمی کنیم و گروه های کاذب اینگونه تبلیغات درغرب نمیتواند جامعه مارا متزلزل کند. موارد دیگری از دخالتها هست مانند دخالت در امر فرزند آوری یا ممانعت از فروش وسائل جلوگیری ویا اجبار حجاب در سطح عمومی که باید برچیده شود....... -
منشاء ومنطق امامت ویا ولایت(مهم)
به نام خدا مدتی است درسایت هامطالبی درباره امامت وولایت نوشته میشود که اگر حسن نیتی درکار باشد نشانه عدم آگاهی است .بنده تلاش می کنم عقلانی مطلب را کوتاه بنویسم تا اگر نظری هست دوستان بنویسند. امامت یا ولایت نه امر جدیدی است ونه کشف جدید بلکه بدلیل منطق ذاتی از همان آغاز آفرینش وجود داشته است ببینید. زمانیکه خداوند پیامبری را میفرستد تا پیامش را به مردم برساند اورا نیز مسوول اجرای احکام دین برای پیروانش قرار می دهد به عبارتی روشن تر هر پیامبر صاحب شریعت خود امام نیز هست ودر صورت رحلت او پیامبران دیگر این نقش را دارند . با ختم نبوت ورسالت این نقش در جانشینان پیامبر یعنی 12 امام تداوم یافت و هم اکنون امام عصر عهده دار این امرند ودر غیاب ایشان مراجع دینی . ملاحظه می فرمائید که مساله امامت همراه نبوت ورسالت است و جدا شدنی نیست ولذا امری بنیادین وبا سابقه ای برابر با نبوت است.و اما منطق آن در اینستکه نه تنها در احکام دین امام وجوددارد بلکه درهمه علوم متخصصان رهبری ویا امامت دارند چرا که انسان فاقد تخصص عقلا باید از متخصص پیروی کند وراهی جزاین نیست. پس امامت منحصر به علم فقه ودین نیست ودر همه علوم جاری است. اینک که با مفهوم امامت وسابقه آن آشنا شدیم یک نکته مهم مطرح است وآن اینستکه گاه شخص امام مورد اعتماد همه مردم قرار میگیرد واورا برای مدیریت جامعه برمی گزینند مانند دوره 9 ساله پیامبر و5 ساله امام علی .این امر خلافت تلقی میشود ودر عالم سیاست رهبری. این امر از حقوق مردم است که فردی متخصص را برگزینند و ربطی به دین وامامت دینی ندارد اگر چه شباهت در میان است. در این موارد مردم حق دارند هرزمان که صلاح بدانند این فرد را برکنار کنند مانند رهبری درایران در حالیکه امامت دینی ویا تخصصی نیاز به گزینش مردم ندارد درآنجا علم حاکم است ونصب خداوند ....... -
ولایت واقسام آن
به نام خدا ولایت یا رهبری مسوولیتی است که برعهده فردی قرار می گیرد تا عهده دار امور فرد یا افراد دیگری باشد. ولایت بردو قسم است قهری - اختیاری ولایت قهری امری الزامی وازقبل تعیین شده است وآن ولایت پدر برفرزند صغیر مجنون وغیررشید اوست.این امر کاملا منطقی است چه اگر از قبل مشخص نبود حقوق فرزند صغیر پایمال می شد ولذا در صورت فوت پدر دادستان جایگزین میشود که راسا ویا با نصب قیم امور کودک را سرپرستی کند. بجز مورد یادشده همه انواع ولایتهای دیگر اختیاری است چه هر فرد پس از بلوغ قانونی از ولایت پدر خارج می گردد ومیتواند هر ولایتی را برگزیند ولایت خداوند-ولایت پیامبر-ولایت امام معصوم-ولایت مرجعیت-ولایت فقیه وولایت هر فرد دیگری که در امری تخصص دارد طبعا پذیرش ولایت فردی نابلد امری نابخردانه است...... -
بهار جدید درراه است
به نام خدا سالی دشوار را پشت سر می گذاریم درحالیکه برخی بزیر خاکند وبرخی پشت دیوارهای زندان و آنانکه دربیرونند درگیر بیماری فقر وگرانی ونگران آینده ای ناروشن. بی شک امیدها برجاست تا کشورمان دوباره جان گیرد وبپا خیزد وایرانی سربلند در میان ملتها هنوز تا بهار فرصتی مانده است شاید مسوولان بی مسوولیت بسر عقل آیند وحرکتی بلند در مسیر آزادی مردم انجام دهند والا بفرموده حداوند راهی جز حرکت عمومی ملت باقی نمی ماند. بار خدایا امیدها را دردلها زنده نگاهدار وتوان مردم مارا بیش از گذشته . باهم منتظر رسیدن بهار ونوروز میمانیم...... -
نه صفر ونه صد اعداد دیگری هم هست
به نام خدا در جامعه ما دو گروه عمده وجوددارند یکی که طالب این نظامند ودیگری که موافق برچیدن آن وبرقراری یک نظام کاملا سکولارند. نه این نظام برجای می ماند ونه سکولار کامل در تیررس خواهان ها میان صفر وصد اعداد دیگری هم هست که شاید مارا به بخش مهمی از خواسته ها برساند ومحتملا هردو گروه خشنود شوند. بنده دو راه حل قبلا پیشنهاد کرده بودم اینک آن دورا درکنار هم می آورم و فضارا باز می گذارم تا راه حل های دیگری به میان کشیده شود راه حل اول: دین تنها در قوانین کشور حضور داشته باشد یعنی وجود چند فقیه در قوه مقننه بدون دخالت در انتخابات وحذف ولایت فقیه وخبرگان وزیر مجموعه های رهبری و به عبارتی خروج روحانیت از مدیریت در قوا راه حل دوم:مشروطه بودن ولی فقیه مانند شاه مشروطه وفاقد مسوولیت وعدم دخالت در قوا که مشابه آن در کشورهای اروپائی هست .در اینصورت روحانیت تنها به عنوان نماد درراس است نه دخالت دین در کشور راه حل سوم:...... -
مبانی قانون اساسی آینده کشور
به نام خدا قانون اساسی کشورمان درآینده بنظر بنده مبتنی بر4 اصل زیرین باید باشد. 1-آزادی همه ادیان ومذاهب و فعالیت آنها در فضاهای دینی خود 2-آزادی همه زبان ها در کنار زبان پارسی برای همگان 3-انتخاب افراد شایسته وصلاحیتدارعلمی برای قوای سه گانه بدون توجه به دین ومذهب 4-قوانین باید در انطباق با احکام اسلام با حضور چند فقیه در مجلس به تصویب برسد ودر موارد اختلاف با تصویب دو سوم نمایندگان خواهد بود. بقیه امور با توجه به مبانی فوق تنظیم می گردد....... -
چه کسی حاکم است ؟انسان یا خدا؟
به نام خدا در فلسفه الهی میدانیم که آفرینش هستی با خداست ودرنتیجه این آفرینش او مالک وحاکم هستی است. اما این حکومت در مورد انسان نیست بلکه نسبت به آفرینش او وطبیعت اواست و حکومت برانسان وجامعه با خود انسان است. اصل 56 قانون اساسی بدین امر اشعار دارد. بنابراین آنچه برانسان حکومت می کند دین نیست بلکه او هست که دین را برمی گزیند. انسان بعنوان یک فرد مختار به گزینش دین وشیوه زندگی خودش هست و در جامعه با اکثریت میتواند حکومتی را برگزیند تا امور معیشتی خودرا سامان دهد . بنابراین دین فرد برگزیده خود او و حکومت موجود درجامعه نیز برگزیده اوست پس حاکم انسان وجامعه خود اوست نه خدا آنچه در دین شخصی عمل می کند انتخاب اوست و آنچه در جامعه بدان عمل می کند قانون محصول اراده جمعی اوست. برهمین اساس انسان دربرابر خداوند مسوول است ودر روز رستاخیز باید پاسخگوی انتخاب خود باشد . در این لحظات سال نو میلادی را به هموطنان عزیز مسیحی خود شادباش می گویم...... -
زمستان 1399 باردار بهاری دیگر
به نام خدا زمستان ها ی طبیعت همیشه دردل خود بهار را می پرورانند ودر کشورمان پس از قرنها استبداد دوبار بهار انقلاب در زمستان پدیدار شد یکی انقلاب مشروطیت ودیگری انقلاب اسلامی که امیدها را برای آزادی داشت اما چه زودپژمرده شدند. شاید زمستان امسال سومین بهار طلوع کند واین بار همیشگی باشد .این آرزوی همه ایرانیان است واما بنظر بنده با مرور آن دو بهار پژمرده برای اینکه بهارمان درآتیه گرفتار چنین سرنوشتی نشود دو شرط لازم است 1- آزادی همه ادیان واحترام به همه باورهای مردم کشورمان چه دین امری شخصی وخصوصی است واهانت به باورهای مردم موجب جدائی ودشمنی میشود. باید همه درامنیت کامل انتخاب شیوه زندگی شخصی خودرا داشته باشند 2-چون اکثریت ملت ایران مسلمانند وشاید بهتر بگویم اکثریت قاطع الهی هستند باید بگونه ای روح خدائی در درون جامعه حاکم باشد و همانگونه که در دو انقلاب مشاهده گردید در قوه مقننه با حضور چند نفرمصوبات با قوانین الهی انطباق داده شود ودر موارد اختلاف با اکثریت دوسوم به تصویب برسد . بدینگونه روح خدا در کالید جامعه وارد میشود اما اجرای قوانین برعهده منتخبان صلاحیتدار که توسط مردم در انتخابات آزاد وبدون نظارت انجام میشود خواهد بود .بدینصورت قوانین با رعایت فطرت مردم بوسیله منتخبان خود آنان اجرا میشود. در مدیریت کشور وقوای سه گانه هیچ نظامی ویا روحانی دخیل نخواند بود. امید است در زمستان امسال شاهد بهاری جاودانه باشیم وکشورمان به مجد وعظمت گذشته خود باز گردد.......