بنام آفریننده خرد
در دامنه کوه که ایستاده اید تنها خودرا می بینید ودرمیان امواج آدمیان گم می شوید .میدان دید شما بسیار اندک است مگر آنکه ازدامنه ببالا بروید میدان دید شما کمی بیشتر میگردد ودر پائین انسان هائی می بینید که شمارا مینگرند.اما همچنان میدان دید شما گسترده نیست .هرچه بیشتر بالاتر میروید دامنه ها کمتر ولی میدان دیدشما بیشتر میگردد وانسان های بیشتری را در دامنه های اطراف خواهید دید .سرانجام به قله میرسید ودرآنجا همه پهنه هستی دردیدشما قرار میگیرد .
در آنجاست که دیگر شما خودرا نمی بینید بلکه تمامی هستی را می بینید وشما ذره ای در جهان هستی محو میشوید .
اینک بزمین برگردید وراه طی شده را برای دیگران نقل کنید تا همگان به آن مقام رفیع برسند
7ملیارد جمعیت انسان در دامنه کوه قرار دارند ودر هم میلولند وکسی جز خود دیگری را نمی بیند.
6 ملیارد ازآنان اولین بخش از کوه را بالا میروند وبه یک ملیارد جمعیت پائین دامنه کوه مینگرند.
اشتیاق درونی بخشی را ببالای کوه میکشاند ودر این مرحله 4 ملیارد موفق میشوند میدان دید خودرا بگسترانند. آنگاه حدود یک ملیارد مرحله بعدی را طی میکنند وخودرا به بخش بالاتری ازکوه میرسانند.
شوق دیدار قله سرانجام اندکی را بدانجا میرساندوناگهان دیگر خودرا درپهنای هستی گم میکنند وهمه موجودات را همراه خود می بینند.داستان سفر این انسانها همان مراحل پنجگانه ای است که بارها نوشته ام.
در پائین قله همه انسان باورند وجز خود کسی را نمیبینند
در مرحله بالاتر خداباور میشوند
ودرمرحله بعدی یکتاپرست
ودر مرحله چهارم تسلیم آخرین پیام خدای واحد میگردند
که در آخرین مرحله ووصول به قله دیگر جز خود همه چیزرا می بینند.
تنها توشه این سفرخردمندی است که خداوند آفریننده آن به امانت به انسان سپرده است تا در قله این امانت را مسترد وپاداشش را عشق دریافت کند